aspic

/ˈæspɪk//ˈæspɪk/

معنی: درخت زبان گنجشک
معانی دیگر: (قدیمی) asp

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a gelatin, usu. of meat or fish stock, used as a garnish for fish or meat or to make a mold of various foods.
اسم ( noun )
• : تعریف: a lavender plant of which the oil is used in making perfumes.

جمله های نمونه

1. His head is perfect, tanned the shade of aspic, kept beautiful by concentration.
[ترجمه گوگل]سر او عالی است، برنزه شده و با تمرکز زیبا نگه داشته شده است
[ترجمه ترگمان]سر او عالی است، در سایه of برنزه شده بود، و با تمرکز زیبا می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pour in the cool saffron aspic as you go, layer by layer.
[ترجمه گوگل]آسپیک زعفران خنک را که می روید لایه به لایه در آن بریزید
[ترجمه ترگمان]زعفران زبر و زعفران را در هنگام رفتن به لایه در یک لایه بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Has been honey drunk to aspic water? If bad word is why?
[ترجمه گوگل]آیا عسل به آب آسپیک نوشیده شده است؟ اگر کلمه بد است چرا؟
[ترجمه ترگمان]آیا عزیزم با آب سرد مست بوده؟ اگه خبر بد اینه که چرا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What distinction do hot cold and aspic cold have?
[ترجمه گوگل]سرمای گرم و سرد چه تفاوتی با هم دارند؟
[ترجمه ترگمان]چه فرقی با سرمای سرد و سرد او دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The results showed that the aspic powder gel has better performance than that of the agar-agar and the gelatin.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که ژل پودر آسپیک عملکرد بهتری نسبت به آگار-آگار و ژلاتین دارد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که ژل پودر aspic عملکرد بهتری نسبت به آگار - آگار - آگار و ژلاتین دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The aspic is one kind of strongly fragrant purple blue color floret.
[ترجمه گوگل]آسپیک یکی از انواع گلچه های آبی بنفش است که به شدت معطر است
[ترجمه ترگمان]The یک نوع رنگ آبی بنفش به شدت خوشبو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cough is about the same good, can drink aspic, eat hot?
[ترجمه گوگل]سرفه در مورد همان خوب است، آیا می توان نوشیدنی اسپیک، غذا خوردن گرم؟
[ترجمه ترگمان]سرفه کردن هم به همین خوبی است، می تواند او را هم بخورد، یا گرم بخورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The aspic withdraws the essence, the Bolivian uric acid, Hamamelis mollis extract fluid.
[ترجمه گوگل]آسپیک اسانس، اسید اوریک بولیوی، مایع عصاره Hamamelis mollis را خارج می کند
[ترجمه ترگمان]The عصاره را برداشت، اسید اوره بولیوی، Hamamelis mollis، مایع را استخراج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Microtherm stability is the ability fighting aspic when measuring coating to be used in microtherm.
[ترجمه گوگل]پایداری میکروترم توانایی مقابله با آسپیک هنگام اندازه گیری پوشش برای استفاده در میکروترم است
[ترجمه ترگمان]پایداری Microtherm توانایی مبارزه aspic در هنگام اندازه گیری پوشش است که باید در microtherm مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An aspic is sort of a beef-flavored Jell-O mold.
[ترجمه گوگل]آسپیک نوعی قالب ژل او با طعم گوشت گاو است
[ترجمه ترگمان]او یک نوع غذای کنسرو گوشت با طعم گوشت گاو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By the mid-1990s Northern Ireland had the feeling of a country in aspic.
[ترجمه گوگل]در اواسط دهه 1990، ایرلند شمالی احساس یک کشور در حال رشد را داشت
[ترجمه ترگمان]در اواسط دهه ۱۹۹۰ ایرلند شمالی احساس یک کشور در aspic را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He had large dark eyes, like pears set in port wine aspic, deep pools in a thin, delicate face.
[ترجمه گوگل]او چشمان درشت تیره ای داشت، مثل گلابی که در شراب بندری قرار گرفته بودند، حوض های عمیقی در چهره ای لاغر و ظریف داشت
[ترجمه ترگمان]او چشم های درشت سیاهی داشت، مثل گلابی در شراب aspic، برکه های عمیق در صورتی لاغر و ظریف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Though nothing as yet had touched his flesh, he was a titbit trapped in stiffest aspic.
[ترجمه گوگل]اگرچه هنوز چیزی به گوشت او نرسیده بود، اما او در سفت‌ترین آسپیک به دام افتاده بود
[ترجمه ترگمان]با وجود این که هنوز هیچ چیز به گوشت او نخورده بود، او واقعا او را در اسرع وقت گیر اورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A more elegant and courtly preparation was quail in aspic, often served with foie gras or truMes.
[ترجمه گوگل]یک غذای شیک تر و صمیمانه تر بلدرچین بود که اغلب با فوی گراس یا ترومس سرو می شد
[ترجمه ترگمان]آماده سازی بسیار برازنده و درباری در aspic، اغلب با gras یا truMes مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درخت زبان گنجشک (اسم)
ash, aspic

انگلیسی به انگلیسی

• meat jelly traditionally eaten with cold game
aspic is a clear shiny jelly made from meat juices and used in cold savoury dishes.

پیشنهاد کاربران

aspic ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: لرزانک گوشت
تعریف: لرزانک شفاف و خوش طعمی که از عصارۀ رقیق ( stock ) گوشت یا ماهی و اغلب با افزودن ژلاتین تولید میشود
یه غذای ژلاتینی از گوشت

بپرس