1. Three people were asphyxiated in the crush for last week's train.
[ترجمه گوگل]سه نفر در قطار هفته گذشته خفه شدند
[ترجمه ترگمان]سه نفر در حال خفگی با قطار هفته پیش در حال خفه شدن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was asphyxiated by the smoke.
3. The men trapped in the mine were asphyxiated by gas.
[ترجمه گوگل]مردان محبوس شده در معدن بر اثر گاز خفه شدند
[ترجمه ترگمان]افرادی که در معدن گیر کرده بودند با گاز خفه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She had been raped and asphyxiated, police said.
[ترجمه گوگل]پلیس گفت که او مورد تجاوز جنسی و خفگی قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]به گفته پلیس، مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The melancholy was as asphyxiating as the soundtrack offence with its cacophony of four-letter obscenities.
[ترجمه گوگل]این مالیخولیا به همان اندازه خفه کننده بود که توهین موسیقی متن فیلم همراه با فحاشی های چهار حرفی اش
[ترجمه ترگمان]این اندوه چنان بود که به گوش من می رسید که این توهین و سمفونی چهار نامه تهدیدآمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Further away, others that survived the explosion became asphyxiated by its fumes.
[ترجمه گوگل]دورتر، دیگرانی که از انفجار جان سالم به در بردند توسط دود آن خفه شدند
[ترجمه ترگمان]افزون بر آن، افراد دیگری که از این انفجار جان سالم به در بردند، از دود ناشی از دود ناشی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. And I suppose we'd better go and asphyxiate ourselves up at the sulphur springs.
[ترجمه گوگل]و فکر می کنم بهتر است برویم و خودمان را در چشمه های گوگرد خفه کنیم
[ترجمه ترگمان]و من فکر می کنم بهتر است برویم و خود را به چشمه گوگرد برسانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Most obviously, low levels of oxygen asphyxiate fish.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که سطوح پایین اکسیژن ماهی را خفه می کند
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که سطح پایین ماهی asphyxiate اکسیژن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Maybe she was hoping to asphyxiate him with carbon monoxide fumes.
[ترجمه گوگل]شاید او امیدوار بود که او را با دود مونوکسید کربن خفه کند
[ترجمه ترگمان]شاید می خواسته اونو با دود carbon monoxide خفه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. As its rivals steadily asphyxiate, Amazon is ringing up 50 percent growth in quarterly revenues, and could reach $50 billion in sales this year.
[ترجمه گوگل]در حالی که رقبای خود به طور پیوسته خفه می شوند، آمازون در حال افزایش 50 درصدی در درآمدهای فصلی است و می تواند در سال جاری به 50 میلیارد دلار فروش برسد
[ترجمه ترگمان]به عنوان رقبای خود، Amazon که در سال جاری ۵۰ درصد رشد می کند و می تواند در سال جاری به ۵۰ میلیارد دلار برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Thought I'd asphyxiate from the smell.
12. Small children sometimes choke or asphyxiate while trying to swallow big tablets.
[ترجمه گوگل]کودکان کوچک گاهی اوقات در حالی که سعی می کنند قرص های بزرگ را ببلعند خفه می شوند یا خفه می شوند
[ترجمه ترگمان]کودکان کوچک گاهی اوقات در حالی که سعی می کنند قرص های بزرگی را قورت دهند خفه یا خفه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Carbon dioxide in pure form can asphyxiate because it is heavier than air.
[ترجمه گوگل]دی اکسید کربن به شکل خالص می تواند خفه شود زیرا از هوا سنگین تر است
[ترجمه ترگمان]دی اکسید کربن به شکل خالص می تواند به این دلیل باشد که سنگین تر از هوا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The murder inquiry found that the children had been asphyxiated.
[ترجمه گوگل]در تحقیقات قتل مشخص شد که بچه ها خفگی شده اند
[ترجمه ترگمان]بازجویی قتل پیدا شده که بچه ها دارن خفه میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید