asperse

/əˈspɜːrs//əˈspɜːs/

معنی: خوار کردن، بد نام کردن، هتک شرف کردن، اهانت وارد اوردن، اب پاشیدن به
معانی دیگر: (نادر) آب مقدس افشاندن (مثلا هنگام غسل تعمید)، لکه دار کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: asperses, aspersing, aspersed
• : تعریف: to spread false accusations or malicious insinuations against; slander.
مشابه: slander

جمله های نمونه

1. To realize 4 modernization, wish to asperse warm blood and sweat.
[ترجمه گوگل]برای تحقق 4 مدرنیزاسیون، آرزو کنید خون گرم و عرق بریزید
[ترجمه ترگمان]برای درک ۴ مدرن سازی آرزو کنید که خون و عرق گرم داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Taking northwest male wind to asperse arms industry ties of friendship to far and near.
[ترجمه گوگل]استفاده از باد مردانه شمال غربی برای از بین بردن روابط دوستی صنعت تسلیحات به دور و نزدیک
[ترجمه ترگمان]با بهره گیری از باده ای شمال غربی روابط دوستانه خود را از دوستی تا نزدیکی و نزدیک به هم پیوند می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Into the classroom, the resettlement asperse with good, long bag to urge breath, the study of life.
[ترجمه گوگل]به کلاس درس، اسکان مجدد با خوب، کیسه بلند به اصرار نفس، مطالعه زندگی پراکنده است
[ترجمه ترگمان]داخل کلاس، اسکان مجدد با کیسه خوب و بلند برای ترغیب تنفس، مطالعه زندگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When weather is sunny, sunshine is aspersed on the wall brick of clean beige, asperse on elliptic Tieyi mirror, sweet smell of the home arises spontaneously.
[ترجمه گوگل]وقتی هوا آفتابی است، آفتاب بر روی آجر دیواری به رنگ بژ تمیز پخش می‌شود، روی آینه بیضوی Tieyi تابیده می‌شود، بوی شیرین خانه خودبه‌خود بلند می‌شود
[ترجمه ترگمان]وقتی هوا آفتابی است، نور خورشید بر روی آجر دیوار بژ روشن نصب می شود، asperse بر روی آینه Tieyi بیضوی، بوی خوش خانه به طور خودبخود ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Should sow sunshine asperse in others heart, there must be sun in him heart above all.
[ترجمه گوگل]اگر آفتاب را در دل دیگران غمگین بکارد، بیش از همه باید در دل او آفتاب باشد
[ترجمه ترگمان]اگر نور خورشید در قلب دیگران لکه دار شود، باید خورشید در قلب او وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He said law enforcement facts turn the tide upon those who seek to asperse the country's good name.
[ترجمه گوگل]او گفت که حقایق مجری قانون جریان را به سمت کسانی که به دنبال مخدوش کردن نام خوب کشور هستند تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان]وی گفت که حقایق نیروی انتظامی بر کسانی که به دنبال بدنام کردن نام کشور هستند، موج می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Advocate effect of defended metope is likewise contemporary and rich adornment, asperse in bath crock of white full rose valve.
[ترجمه گوگل]اثر مدافع متوپ دفاع شده نیز زینت معاصر و غنی است که در خمره حمام دریچه رز کامل سفید است
[ترجمه ترگمان]اثر Advocate دفاع از metope نیز به همین صورت تزیین شده و غنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A variety of means giving water are the patent that advanced flower asperses no longer, and popularize common flower to asperse a brand gradually.
[ترجمه گوگل]انواع روش‌های آب دادن حق ثبت اختراع است که گل‌های پیشرفته دیگر نمی‌چسبند، و گل‌های معمولی را برای از بین بردن تدریجی یک برند رایج می‌کنند
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از آب دادن، حق ثبت اختراع است که گل پیشرفته دیگر از آن استفاده نمی کند، و گل عمومی را مشهور و مشهور می کند تا به تدریج یک برند را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When the sun is at p. m. to asperse room on the balcony is the last rays of light, and blending with the smell of wine, ren saixu sleep until 12 o 'clock.
[ترجمه گوگل]وقتی خورشید در p متر برای پراکندگی اتاق در بالکن آخرین پرتوهای نور است و با بوی شراب، رن سایکسو تا ساعت 12 می خوابد
[ترجمه ترگمان]خورشید در حال غروب است متر به اتاق asperse در بالکن آخرین انوار نور است و با بوی شراب مخلوط می شود و تا ساعت ۱۲ شب از خواب بیدار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He says law enforcement fact turn the tide upon those who seek to asperse the country's good name.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید که واقعیت اجرای قانون، جریان را به سمت کسانی برمی‌گرداند که می‌خواهند نام خوب کشور را بر باد دهند
[ترجمه ترگمان]او می گوید که اجرای قانون باعث می شود موج بر کسانی که به دنبال بدنام کردن نام کشور هستند، تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Won't defend installation bath crock in the guest commonly, a concise and agile head poppyhead is aspersed or hold a flower to asperse, can make advocate the guest is convenient.
[ترجمه گوگل]معمولاً از نصب حمام خمره در مهمان دفاع نمی کند، یک سر خشخاش مختصر و چابک به هم ریخته می شود یا یک گل را نگه می دارد تا خراشیده شود، می تواند باعث شود که مهمان راحت باشد
[ترجمه ترگمان]در میهمان که معمولا یک سر کوتاه و سریع است و یا یک گل را به asperse نگه می دارد، از حمام نصب دفاع نمی کند، می تواند از مهمان راحت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوار کردن (فعل)
debase, abuse, affront, insult, shame, reproach, dishonor, humiliate, disgrace, blemish, profane, attaint, asperse, defame, discredit, smirch, stigmatize

بد نام کردن (فعل)
vilify, blemish, attaint, asperse, defame, denigrate, malign, traduce, calumniate, lynch

هتک شرف کردن (فعل)
asperse

اهانت وارد اوردن (فعل)
scoff, asperse

اب پاشیدن به (فعل)
asperse

انگلیسی به انگلیسی

• ridicule, slander, defame; sprinkle (as with holy water)

پیشنهاد کاربران

بپرس