asking price

/ˈæskɪŋˈpraɪs//ˈɑːskɪŋpraɪs/

قیمت مورد مطالبه ی فروشنده (بعد از چانه زنی و گرفتن تخفیف)، قیمت آخر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the price or cost of an item for sale (used by a seller usu. to indicate a willingness to accept less money after bargaining).
مشابه: charge

جمله های نمونه

1. The asking price is £500 but I'm open to offers.
[ترجمه گوگل]قیمت درخواستی 500 پوند است اما من آماده پیشنهادات هستم
[ترجمه ترگمان]قیمت درخواست شده ۵۰۰ پوند است، اما من پذیرای پیشنهادها هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The asking price is too stiff.
[ترجمه گوگل]قیمت درخواستی خیلی سفت است
[ترجمه ترگمان]قیمت درخواست خیلی شق و خشک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They could sell their merchandise for quadruple the asking price.
[ترجمه گوگل]آنها می توانستند کالاهای خود را به چهار برابر قیمت درخواستی بفروشند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند محصولات خود را برای چهار برابر کردن قیمت جویا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The asking price for the flat was £89 500.
[ترجمه گوگل]قیمت درخواستی این آپارتمان 89500 پوند بود
[ترجمه ترگمان]قیمت درخواست برای این آپارتمان ۸۹ پوند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Offers 15% below the asking price are unlikely to be accepted.
[ترجمه گوگل]پیشنهادات 15 درصد کمتر از قیمت پیشنهادی بعید است پذیرفته شوند
[ترجمه ترگمان]۱۵ درصد زیر قیمت پرسیده شده بعید است که پذیرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What's the asking price for this house?
[ترجمه گوگل]قیمت درخواستی این خانه چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]قیمت این خونه چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They refused to accept less than the asking price.
[ترجمه گوگل]آنها از پذیرش کمتر از قیمت درخواستی خودداری کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از پذیرش کم تر از قیمت درخواست خودداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He finally persuaded Bolton to sell, but the asking price was an unprecedented £000, twice the previous record.
[ترجمه گوگل]او در نهایت بولتون را متقاعد کرد که بفروشد، اما قیمت درخواستی بی‌سابقه 000 پوند بود، دو برابر رکورد قبلی
[ترجمه ترگمان]او در نهایت، بولتون را وادار به فروش کرد، اما قیمت درخواستی یک هزار پوند بی سابقه بود که دو برابر رکورد قبلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The asking price for the 60-acre estate in Atlanta is $27 million.
[ترجمه گوگل]قیمت درخواستی برای ملک 60 هکتاری در آتلانتا 27 میلیون دلار است
[ترجمه ترگمان]قیمت درخواست برای ملک ۶۰ هکتاری در آتلانتا ۲۷ میلیون دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The $ 5 000-a-night asking price might have something to do with that.
[ترجمه گوگل]قیمت درخواستی 5000 دلار در شب ممکن است با آن ارتباط داشته باشد
[ترجمه ترگمان]مبلغ ۵۰۰۰ دلاری که از قیمت پرسیده می شود ممکن است چیزی برای این کار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The asking price had been $ 95 million.
[ترجمه گوگل]قیمت درخواستی 95 میلیون دلار بود
[ترجمه ترگمان]قیمت درخواست شده ۹۵ میلیون دلار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Did they give you the asking price for the house?
[ترجمه گوگل]قیمت خانه را به شما دادند؟
[ترجمه ترگمان]اونا بهت قیمت خونه رو دادن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Consumers may be willing to pay the asking price but not able to do so because of lack of income.
[ترجمه گوگل]مصرف کنندگان ممکن است مایل به پرداخت قیمت درخواستی باشند اما به دلیل کمبود درآمد قادر به انجام این کار نباشند
[ترجمه ترگمان]مصرف کنندگان ممکن است مایل به پرداخت قیمت پرسیده شده باشند اما به دلیل فقدان درآمد قادر به انجام این کار نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The asking price was set at $ on the condition that the house be moved.
[ترجمه گوگل]قیمت درخواستی به شرط انتقال خانه به دلار تعیین شد
[ترجمه ترگمان]قیمت درخواست شده در شرایطی تنظیم شد که خانه حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• amount at which a seller has indicated that he would like to sell his merchandise, listed price, going price; price quotation
the asking price for something is the price which the person who is selling it says they want for it.

پیشنهاد کاربران

بپرس