asked

/ˈæsk//ɑːsk/

معنی: خواسته
معانی دیگر: پرسیدن، جویا شدن، خواهش کردن، برای چیزی بی تاب شدن، طلبیدن، خواستن، دعوت کردن

جمله های نمونه

1. he asked about my intentions concerning his daughter
او درباره ی نقشه ی ازدواج من با دخترش پرسش کرد.

2. he asked after my father
احوال پدرم را پرسید.

3. he asked for mercy
او استدعای ترحم کرد

4. he asked for my daughter's hand
او از دختر من خواستگاری کرد.

5. he asked my name
اسمم را پرسید.

6. he asked students to regulate their conduct
از دانشجویان خواست که رفتار خود را اصلاح کنند.

7. he asked the chair for a five minute recess
از رئیس جلسه درخواست پنج دقیقه تنفس کرد.

8. he asked the general to release him from his promise
از سپهبد تقاضا کرد که او را از قولی که داده بود معاف کند.

9. he asked the lady impertinent questions
او از آن خانم پرسش های جسورانه ای کرد.

10. he asked the patient to rotate her eyes
از بیمار خواست که چشمانش را (در حدقه) بچرخاند.

11. he asked the students to close up in order to hear the guide better
از شاگردان خواست جلوتر بیایند تا حرف راهنما را بهتر بشنوند.

12. he asked to be let into the game
او درخواست کرد که در بازی وارد شود (شرکت داده شود).

13. i asked for a salary of $ 80,000 but i would settle for $ 60,000
درخواست هشتاد هزار دلار حقوق کردم ولی به شصت هزار هم راضی هستم.

14. i asked for a transfer, but my petition was killed
تقاضای انتقال کردم ولی درخواستم رد شد.

15. i asked her to stop nosing into my affairs
از او خواستم که کاری به کار (امور) من نداشته باشد.

16. i asked him to make whatever repairs are needed
از او خواستم که هر گونه تعمیرات لازم را انجام بدهد.

17. i asked iraj to go and he agreed
از ایرج خواستم که برود و او موافقت کرد.

18. i asked the veterans to help the new workers
از کارکشته ها درخواست کردم که به کارگران جدید کمک کنند.

19. i asked them if i could tag along and they said "yes"
از آنها پرسیدم که آیا من هم می توانم به همراه آنها بروم و گفتند ((آری)).

20. she asked after you
از حال تو پرسید.

21. she asked her mother to scratch her back
از مادرش خواهش کرد که پشت او را بخاراند.

22. she asked leave to read a short statement
او اجازه خواست که اظهاریه ی کوتاهی را قرائت کند.

23. they asked for a continuation of the negotiations
آنها درخواست ادامه ی مذاکرات کردند.

24. they asked for the patriarch's opinion in all important undertakings
در همه ی امور مهم از بزرگ خاندان نظرخواهی می کردند.

25. they asked jaffar to accept the appointment of ambassador
از جعفر خواستند که شغل سفارت را قبول کند.

26. they asked me to repair to the hotel lobby immediately
از من خواستند فورا به سرسرای هتل بروم.

27. they asked the preacher to splice them
از واعظ درخواست کردند که آنها را به ازدواج هم در بیاورد.

28. we asked him questions, but he was completely mum
از او چند پرسش کردیم ولی او کاملا خاموش بود.

29. we asked their pardon for having made too much noise
از اینکه خیلی سرو صدا کرده بودیم از آنها پوزش خواستیم.

30. when asked questions by the police, he kept hedging
وقتی که پلیس از او پرسش می کرد او مرتبا پاسخ های نامربوط می داد.

31. citizens were asked to economize on water consumption
از شهروندان خواسته شد که در مصرف آب،صرفه جویی کنند.

32. he never asked about the why and the how
هرگز درباره ی علت و چگونگی پرسش نکرد.

33. she boldly asked for a new loan
او با پررویی درخواست وام دیگری کرد.

34. students were asked to rank their professors
از شاگردان خواسته شد که استادان خود را ارزیابی کنند.

35. students were asked to rate their teachers
از شاگردان خواسته شد که معلم های خود را ارزیابی کنند.

36. the doctor asked him to diet seriously
دکتر از او خواست که جدا رژیم بگیرد.

37. the doctor asked the patient to disrobe
دکتر از بیمار خواست که لباس خود را دربیاورد.

38. the doctor asked the patient to recline on the bed
دکتر از بیمار خواست که روی تخت دراز بکشد.

39. the teacher asked me to erase the blackboard
معلم از من خواست که تخته را پاک کنم.

40. the teacher asked the student to recite that day's lesson
معلم از شاگرد خواست که درس آن روز را از بر بگوید.

41. when i asked the dying man if he wanted some water, he nodded
وقتی که از مرد در حال نزع پرسیدم آیا آب می خواهد او سرش را به معنی مثبت تکان داد.

42. when they asked him about the theft, he started hemming and hawing
وقتی که درباره ی سرقت از او پرسش کردند شروع کرد به من من کردن و تپق زدن.

43. team members were asked to extend themselves
از بازیکنان تیم خواسته شد که بیشترین سعی خود را بکنند.

44. the mayor has asked the people to save water
شهردار از مردم خواسته است که در (مصرف) آب امساک کنند.

45. they have been asked to muzzle their vicious dog
از آنها خواسته شده که سگ هار خود را پوزه بند بزنند.

46. every time he was asked about the murder he falsified
هر بار که درباره ی آن قتل از او پرسش می شد دروغ می گفت.

47. he was indiscreet and asked intimate questions
او بی ملاحظه بود و پرسش های خودمانی می کرد.

48. he finished his plate and asked for seconds
بشقاب خود را تمام کرد و درخواست خوراک دوباره کرد.

49. he maneuvered himself into being asked to sing
کاری کرد که از او خواهش کنند که آواز بخواند.

50. we giggled again and dad asked us to leave the dining table
ما دوباره زدیم زیر خنده و آقاجون به ما دستور داد که میز شام را ترک کنیم.

51. because of disruptive remarks, he was asked to leave the meeting
به خاطر حرف های مختل کننده اش از او خواستند که جلسه را ترک کند.

52. he ate up his plate and asked for more
او غذایش را تا ته خورد و باز هم خواست.

53. he called me each day and asked about my circumstances
هر روز به من تلفن می زد و جویای احوالم می شد.

54. he took out a cigarette and asked me for a light
او سیگاری در آورد و از من کبریت خواست.

55. i was humiliated when the teacher asked me to leave the class
هنگامی که آموزگار به من گفت که از کلاس بروم بیرون بسیار سرافکنده شدم.

56. in a pinch, they can be asked for help too
در هنگام ناچاری می توان از آنها هم کمک خواست.

57. the boy sniffled and the teacher asked him to blow his nose with a handkerchief
شاگرد فن فن کرد و معلم از او خواست که با دستمال دماغ خود را بگیرد.

58. he went down on his knees and asked for forgiveness
او زانو زد و تقاضای عفو کرد.

59. i stood amidst the angry crowd and asked them to be calm
در میان جمعیت خشم آلود ایستادم و آنها را به آرامش دعوت کردم.

60. he buttonholed his boss in the hallway and asked for a raise
در راهرو رئیسش را گیر انداخت و با سماجت درخواست اضافه حقوق کرد.

61. the children pecked at the stale food and asked for ice-cream
بچه ها با غذای مانده ور رفتند و بستنی خواستند.

62. when i gave him the money he brazenly asked for my car keys too
وقتی پول را به او دادم با پررویی کلید ماشینم را هم طلب کرد.

63. they went to his room cap in hand and asked for more money
کلاه به دست به اتاقش رفتند و تقاضای پول بیشتری کردند.

مترادف ها

خواسته (صفت)
asked, demanded, requested, wanted, required, desired, begged, wished

انگلیسی به انگلیسی

• offering price, price that a market maker is waiting and prepared to sell

پیشنهاد کاربران

پرسیدن ، دعوت کردن
طلبیدن ، خواستن ، پرسیدن ، دعوت کردن
asked به معنی درخواست کردن و خواسته هست
her asked=ماضی بعید
asked=ماضی بعید
خواسته شده
درخواست شده
درخواست
You asked
But he did not say so
پرسیدی
اما منفیاتو نگفت
asked به معنی _*دعوت کردن* _ می شود

بپرس