asia

/ˈeɪʒə//ˈeɪdʒə/

معنی: قارهء اسیا
معانی دیگر: آسیا، قاره ی آسیا (بزرگترین قاره ی دنیا - 4490000 کیلومتر مربع)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large continent in the Eastern Hemisphere, bounded by the Arctic, Pacific, and Indian Oceans, the Red Sea, and eastern Europe.

جمله های نمونه

1. Desert land stretches eastward across Arabia into Central Asia.
[ترجمه گوگل]سرزمین بیابان به سمت شرق در سراسر عربستان تا آسیای مرکزی امتداد دارد
[ترجمه ترگمان]زمین های بیابانی به سمت شرق به سوی شرق آسیا حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Part of the attraction is Darwin's proximity to Asia.
[ترجمه گوگل]بخشی از جذابیت نزدیکی داروین به آسیا است
[ترجمه ترگمان]بخشی از جذابیت، نزدیکی داروین به آسیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Travelling in Asia has made her a lot more independent.
[ترجمه گوگل]سفر در آسیا او را بسیار مستقل تر کرده است
[ترجمه ترگمان]مسافرت در آسیا او را مستقل تر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He kept a journal of his wanderings across Asia.
[ترجمه گوگل]او دفتر خاطراتی از سرگردانی خود در سراسر آسیا داشت
[ترجمه ترگمان]او یک ژورنال از سرگردانی های خود در سراسر آسیا را حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An Asian is a person born or living in Asia.
[ترجمه گوگل]آسیایی فردی است که در آسیا به دنیا آمده یا زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]یک آسیایی شخصی است که در آسیا به دنیا آمده است یا زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All eyes are fixed upon Asia as the Land of Promise for millions yet unborn.
[ترجمه گوگل]همه نگاه ها به آسیا به عنوان سرزمین موعود برای میلیون ها نفر که هنوز متولد نشده اند دوخته شده است
[ترجمه ترگمان]همه چشم ها به آسیا به عنوان سرزمین وعده میلیونها نفر هنوز متولد نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The World Series is broadcast to Asia, Europ and South America.
[ترجمه گوگل]سریال جهانی در آسیا، اروپا و آمریکای جنوبی پخش می شود
[ترجمه ترگمان]سری جهانی به آسیا، Europ و آمریکای جنوبی پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The rich provinces of Asia Minor were plundered by the invaders.
[ترجمه گوگل]استان های ثروتمند آسیای صغیر توسط مهاجمان غارت شد
[ترجمه ترگمان]ایالات ثروتمند آسیای صغیر توسط مهاجمان غارت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The teacher chalked out a map of Asia on the blackboard.
[ترجمه گوگل]معلم نقشه آسیا را روی تخته سیاه آورد
[ترجمه ترگمان]معلم نقشه آسیا روی تخته سیاه را به صدا در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The area of Asia takes up 27 per cent of the world's total.
[ترجمه گوگل]مساحت آسیا 27 درصد از کل جهان را به خود اختصاص داده است
[ترجمه ترگمان]مساحت آسیا ۲۷ درصد از کل جهان را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tigers are found in the jungle of Asia.
[ترجمه گوگل]ببرها در جنگل های آسیا یافت می شوند
[ترجمه ترگمان]ببرها در جنگل آسیا یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Bering Strait separates Asia and America.
[ترجمه گوگل]تنگه برینگ آسیا و آمریکا را از هم جدا می کند
[ترجمه ترگمان]تنگه برینگ آسیا و آمریکا را از هم جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was in Asia that the world's greatest cultures had their birth.
[ترجمه گوگل]در آسیا بود که بزرگترین فرهنگ های جهان متولد شدند
[ترجمه ترگمان]در آسیا بود که بزرگ ترین فرهنگ های جهان تولد خود را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His journey took him across Central Asia.
[ترجمه گوگل]سفر او را به سراسر آسیای مرکزی برد
[ترجمه ترگمان]سفر وی او را به سراسر آسیای میانه برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The ancient Romans extended their empire into Asia.
[ترجمه گوگل]رومیان باستان امپراتوری خود را تا آسیا گسترش دادند
[ترجمه ترگمان]رومیان باستان امپراطوری خود را به آسیا گسترش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قارهء اسیا (اسم)
asia

تخصصی

[زمین شناسی] قاره آسیا بزرگترین قاره زمین که کلا در نیمکره شمالی واقع است

انگلیسی به انگلیسی

• large continent located to the east of europe
asia is the world's largest and most populous continent. it comprises about one third of the world's landmass and 60 per cent of the world's population. it is about 45 million square kilometres. the estimated population for 1989 was 3 billion. the highest point in asia, and the world, is mount everest (8,848 metres).

پیشنهاد کاربران

معنی: ( قارّهٔ ) آسیا
تلفظ: اِیژَ ( اِیژاَ )
آسیا ( asia ) یک واژه پارسی است.
آسیا از ریشه �آس� و �آسان� است به معنی: استوار، ایستاده، بالا و جایگاه بالا آمدن خورشید و چون آسیا نسبت به یونان در شرق جای داشت، آن را آسیا به معنی �جایگاه بالا آمدن آفتاب� نامیدند. آسیا در آغاز تنها به آسیای کوچک ( آناتولی ) گفته می شد ولی سپس برای همه سرزمینهای شرق اورپا به کار رفت نام دریای اژه� در شرق یونان هم ریخت دیگری از همان واژه �آسیا� است.
...
[مشاهده متن کامل]

پَسگشت ( =مرجع ) : برگه 32 از نبیگِ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) نوشته مجید قدیمی ( نوبت چاپ:یکم1401 ) .

asia
تلفظات:
ای شیا
ای ژیا
آسیا
اسیای شمالی
اسیا
آسیا - کره جغرافی

بپرس