ashy

/ˈæʃi//ˈæʃi/

معنی: خاکستری
معانی دیگر: خاکستر مانند، پوشیده از خاکستر، دارای خاکستر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: ashier, ashiest
مشتقات: ashiness (n.)
(1) تعریف: the color of ashes; ashen.
مشابه: ashen, livid

- an ashy complexion
[ترجمه گوگل] یک رنگ خاکستری
[ترجمه ترگمان] رنگ و رویش خاکستری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or resembling ashes.

- The sand was almost ashy.
[ترجمه گوگل] شن تقریبا خاکستر بود
[ترجمه ترگمان] شن ها تقریبا خاکستر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: covered by ashes.

- If you walk in the fireplace your feet will get ashy.
[ترجمه گوگل] اگر در شومینه راه بروید، پاهایتان خاکستر می شوند
[ترجمه ترگمان] اگه تو شومینه بری، پاهات خاکستر میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. His face was ashy grey.
[ترجمه گوگل]صورتش خاکستری خاکستری بود
[ترجمه ترگمان]صورتش خاکستری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These spatter cones contain little, if any, fine-grained ashy material and are amongst the most characteristic products of Hawaiian eruptions.
[ترجمه گوگل]این مخروط های پاشش حاوی مواد خاکستری ریزدانه اندکی، در صورت وجود، هستند و از مشخصه ترین محصولات فوران های هاوایی هستند
[ترجمه ترگمان]این گله ای spatter شامل مواد خاکستری ریز دانه ریز هستند و جزو مهم ترین محصولات فوران های هاوایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Next, explosive activity will start, blasting ashy material in jets a couple of hundred metres above sea level.
[ترجمه گوگل]در مرحله بعد، فعالیت های انفجاری آغاز می شود و مواد خاکستری را در جت هایی در چند صد متر بالاتر از سطح دریا منفجر می کند
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، فعالیت انفجاری شروع خواهد شد و مواد خاکستری را با جت دویست متری بالاتر از سطح دریا منفجر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His glassy eyes and his ashy face were alight in an instant.
[ترجمه گوگل]چشمان شیشه ای و صورت خاکستری اش در یک لحظه روشن شد
[ترجمه ترگمان]چشمان بلورین و چهره ashy در یک لحظه برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ashy, frightened child stood before a government inspector in a Polish schoolroom.
[ترجمه گوگل]کودک ترسیده و ترسیده در مقابل یک بازرس دولتی در یک مدرسه لهستانی ایستاد
[ترجمه ترگمان]کودک هراسان و هراسان مقابل یک بازرس دولتی در کلاس درس لهستانی ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Both of the window screens were ashy,[Sentence dictionary] you would feel dim when looked out of window.
[ترجمه گوگل]هر دو صفحه پنجره خاکستری بودند، [فرهنگ جملات] وقتی از پنجره به بیرون نگاه می کردی احساس تیرگی می کردی
[ترجمه ترگمان]هر دو صفحه پنجره ها به رنگ خاکستر درآمده بودند، [ فرهنگ لغت حکم ] وقتی از پنجره به بیرون نگاه می کنید احساس تاریکی خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is a sort of ashy behavior between lawful behavior and offence behavior.
[ترجمه گوگل]یک نوع رفتار خجالتی بین رفتار قانونی و رفتار توهین آمیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک نوع رفتار خاکستری بین رفتار قانونی و رفتار جرم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Joe is Mexican. His skin is an ashy light brown and his lashes are heavier than mine, and he has short fat eyebrows and shit-brown eyes, and thick hair that flops about his fat pumpkin head.
[ترجمه گوگل]جو مکزیکی است پوستش قهوه‌ای روشن است و مژه‌هایش از من سنگین‌تر است، و ابروهای چاق کوتاه و چشم‌های قهوه‌ای مات و موهای پرپشتی دارد که دور سر کدو تنبلی چاق‌اش می‌چرخد
[ترجمه ترگمان]جو مکزیکی است پوستش خاکستری روشن است و مژه هایش سنگین تر از مال من است، و ابروهای پرپشت و قهوه ای و موهایی ضخیم دارد که در سر سر pumpkin چاق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But should the Republicans control both houses of Congress, they should not expect, in the ashy dawn of November a chastened president to appear in the Rose Garden mantled in sackcloth and ashes.
[ترجمه گوگل]اما اگر جمهوری‌خواهان هر دو مجلس کنگره را کنترل کنند، نباید انتظار داشته باشند که در سپیده دم ماه نوامبر، رئیس‌جمهوری تنبیه‌شده در جامه‌های گونی و خاکستر در باغ رز ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]اما اگر جمهوری خواهان هر دو خانه کنگره را کنترل کنند، نباید انتظار داشته باشند، در آغاز ماه نوامبر، رئیس جمهور chastened در باغ رز که در گونی و خاکستر پوشیده شده بود، حضور یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the picture all procedures need the handicraftsman purify it, and its color only involves black, white, ashy accent, therefore the folk and the style of archaize perform well.
[ترجمه گوگل]در تصویر، تمام مراحل نیاز به تطهیر صنعت‌گر دارد و رنگ آن فقط شامل لهجه سیاه، سفید، خاکستری است، بنابراین فولک و سبک آرکایز به خوبی عمل می‌کند
[ترجمه ترگمان]در تصویر همه روندها نیاز به تصفیه کامل دارد و رنگ آن فقط شامل لهجه سیاه، سفید، خاکستری، و بنابراین مردم و سبک archaize به خوبی عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are plenty of guys who are guilty of hands that feel like they were dipped in battery acid, flaky arms and ashy legs.
[ترجمه گوگل]خیلی از بچه‌ها هستند که به خاطر دست‌هایی که احساس می‌کنند در اسید باتری غوطه‌ور شده‌اند، دست‌های پوسته پوسته و پاهای خاکستری گناه دارند
[ترجمه ترگمان]افراد زیادی وجود دارند که احساس گناه می کنند و احساس می کنند که در اسید باتری، بازوها و پاهای خاکستری غوطه ور شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Assuredly, as the minister looked back, he beheld an expression of divine gratitude and ecstasy that seemed like the shine of the celestial city on her face, so wrinkled and ashy pale.
[ترجمه گوگل]مطمئناً وقتی وزیر به عقب نگاه کرد، ابراز سپاس و وجد الهی را دید که مانند درخشش شهر آسمانی بر چهره او بود، چنان چروکیده و رنگ پریده
[ترجمه ترگمان]مسلما، چون وزیر به پشت سر نگاه می کرد، حالتی از قدرشناسی و ecstasy می دید که همچون درخشش شهر آسمانی بر چهره او، چین و چروک و رنگ پریده می نمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In this paper, its history was introduced. The functional elements and their action mechanisms of ashy and ashless additives were analyzed.
[ترجمه گوگل]در این مقاله تاریخچه آن معرفی شد عناصر عملکردی و مکانیسم‌های عمل آنها در افزودنی‌های خاکستری و بدون خاکستر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در این مقاله تاریخچه آن معرفی شد عناصر عملکردی و مکانیسم های عملیاتی آن ها از افزودنی های خاکستر و ashless مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خاکستری (صفت)
gray, ashen, ashy, drab, cinereous, grizzle

انگلیسی به انگلیسی

• of ash shade; greyish; pallid; ash-like; full of ash; dry (skin)

پیشنهاد کاربران

بپرس