ashtray

/ˈæʃˌtre//ˈæʃtreɪ/

معنی: زیرسیگاری
معانی دیگر: زیرسیگاری (ash tray هم می نویسند)، زیرسیگاری خاکستردان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a container for tobacco ashes.

جمله های نمونه

1. the ashtray was full of cigarette ends
زیر سیگاری پر از ته سیگار بود.

2. a cigarette is smoldering in the ashtray
سیگار در جاسیگاری می سوزد.

3. the cigaret was still pluming in the ashtray
سیگار هنوز در جا سیگاری دود می کرد.

4. He flicked ash into the ashtray.
[ترجمه گوگل]او خاکستر را داخل زیرسیگاری ریخت
[ترجمه ترگمان]او خاکستر سیگار را به زیر سیگاری درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I ground my cigarette into the ashtray.
[ترجمه گوگل]سیگارم را داخل زیرسیگاری زمین کردم
[ترجمه ترگمان]سیگارم را به زیر سیگاری کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sara angrily ground her cigarette into the ashtray.
[ترجمه گوگل]سارا با عصبانیت سیگارش را داخل زیرسیگاری خاک کرد
[ترجمه ترگمان]سارا با عصبانیت سیگارش را در زیر سیگاری درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I emptied the sweet wrappers from the ashtray.
[ترجمه گوگل]لفاف های شیرینی را از زیرسیگاری خالی کردم
[ترجمه ترگمان] من اون بسته شیرین زیر سیگاری رو خالی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He stubbed out his cigarette in the ashtray.
[ترجمه گوگل]سیگارش را در زیرسیگاری خاموش کرد
[ترجمه ترگمان]سیگارش را در زیر سیگاری خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She stabbed her cigarette into the ashtray.
[ترجمه گوگل]سیگارش را به زیرسیگاری فرو کرد
[ترجمه ترگمان]سیگارش را در زیر سیگاری فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She emptied the ashtray into the pedal bin.
[ترجمه گوگل]زیرسیگاری را داخل سطل پدال خالی کرد
[ترجمه ترگمان]اون زیرسیگاری رو توی سطل pedal خالی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cigarette burned slowly in the ashtray.
[ترجمه گوگل]سیگار به آرامی در زیرسیگاری سوخت
[ترجمه ترگمان]سیگار آهسته در زیر سیگاری خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He ground his cigarette into the ashtray.
[ترجمه گوگل]سیگارش را در زیرسیگاری خاک کرد
[ترجمه ترگمان]سیگارش را در زیر سیگاری درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Never leave a smoking substance in an ashtray and walk away from it.
[ترجمه گوگل]هرگز مواد سیگاری را در زیرسیگاری رها نکنید و از آن دور شوید
[ترجمه ترگمان]هرگز یک ماده سیگار را در زیرسیگاری رها نکنید و از آن دور شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The ashtray was full of cigarette butts.
[ترجمه گوگل]زیرسیگاری پر از ته سیگار بود
[ترجمه ترگمان] زیرسیگاری پر از ته سیگار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Galvone hurried to place a crystal ash tray on a small table beside him.
[ترجمه گوگل]گالوون با عجله یک سینی خاکستر کریستالی را روی میز کوچکی کنارش گذاشت
[ترجمه ترگمان]هری با عجله به طرف میز کوچکی رفت که روی میز کوچکی در کنار او قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He was constructing something from a foil ash tray when she approached.
[ترجمه گوگل]داشت از سینی خاکستر فویل چیزی می ساخت که نزدیک شد
[ترجمه ترگمان]وقتی نزدیک شد، داشت چیزی از خاکستر اش درست می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The ash tray was getting crowded when I decided there was no percentage in doing any more worrying for a while.
[ترجمه گوگل]سینی خاکستر در حال شلوغ شدن بود که تصمیم گرفتم برای مدتی دیگر درصدی از نگرانی وجود نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]وقتی به این نتیجه رسیدم که هیچ درصدی برای نگرانی بیشتر از یک لحظه وجود ندارد، سینی خاکستر پر از جمعیت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He placed his unfinished cigar in the ash tray and rose from the table, leaving his brandy untouched.
[ترجمه گوگل]سیگار ناتمامش را در سینی آش گذاشت و از روی میز بلند شد و براندی اش را دست نخورده گذاشت
[ترجمه ترگمان]سیگار نیمه تمام خود را در سینی خاکستر گذاشت و از روی میز برخاست و براندی را دست نخورده باقی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. He stubbed his cigarette out in an ash tray.
[ترجمه گوگل]سیگارش را در سینی خاکستر فرو برد
[ترجمه ترگمان]سیگارش را در سینی خاکستر خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. He accidently pushed an ash tray off the table.
[ترجمه گوگل]او به طور تصادفی یک سینی خاکستر را از روی میز هل داد
[ترجمه ترگمان]ناگهان دستش را از روی میز کنار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. He picked up the ash tray and put it on the table.
[ترجمه گوگل]سینی خاکستر را برداشت و روی میز گذاشت
[ترجمه ترگمان]او سینی را برداشت و روی میز گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Stub out your cigarette in the ash tray.
[ترجمه گوگل]سیگار خود را در سینی خاکستر خاموش کنید
[ترجمه ترگمان]سیگارش را در سینی خاکستر فرو کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Whose butts are those in the car ash tray?
[ترجمه گوگل]آنهایی که در سینی خاکستر ماشین هستند مال کیست؟
[ترجمه ترگمان]اونایی که تو ماشین خاکستر ماشین هستن کی هستن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. If circular air outlet and ash tray and so on.
[ترجمه گوگل]اگر خروجی هوا دایره ای و سینی خاکستر و غیره باشد
[ترجمه ترگمان]اگر خروجی هوا دایره ای و زیرسیگاری و غیره باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Alice hurriedly put out the cigarette and got up to empty the ash tray.
[ترجمه گوگل]آلیس با عجله سیگار را خاموش کرد و بلند شد تا سینی خاکستر را خالی کند
[ترجمه ترگمان]آلیس با عجله سیگار را کنار گذاشت و بلند شد تا سینی خاکستر را خالی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. You can't even do arithmetic, and the best thing you've ever made is an ash tray.
[ترجمه گوگل]شما حتی نمی توانید حسابی انجام دهید و بهترین چیزی که تا به حال ساخته اید یک سینی خاکستر است
[ترجمه ترگمان]تو حتی نمی توانی حساب این کار را بکنی و بهترین کاری که تا حالا کرده ای، یک سینی خاکستر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیرسیگاری (اسم)
ashtray

انگلیسی به انگلیسی

• tray used to catch ashes from a burning object (as in a cigarette)
an ashtray is a small dish in which people put the ash from their cigarettes and cigars.

پیشنهاد کاربران

A small dish where you put used cigarettes
زیر سیگاری
:Example
Rhik Samadder tries . . . pottery: I'm making a bowl - if it's hideous, we'll call it an 💥ashtray
The planet is not an ashtray : زمین زیرسیگاری نیست
a small receptacle for tobacco ash and cigarette ends
زیر سیگاری
زیر سیگاری __جا سیگاری

بپرس