ashamed

/əˈʃeɪmd//əˈʃeɪmd/

معنی: سرافکنده، شرمنده، شرمسار، خجل، رسوا، سردرپیش، ننگ اور
معانی دیگر: آزرمگین، رونداشتن یا نشدن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: ashamedly (adv.)
(1) تعریف: having feelings of shame, guilt, or embarrassment.
مترادف: abashed
متضاد: proud, unabashed
مشابه: blushing, chagrined, cheap, embarrassed, foolish, guilty, hangdog, humbled, mortified, prudish, shamefaced, sheepish

- He felt ashamed of himself for speaking so heartlessly to his mother.
[ترجمه گوگل] از اینکه با مادرش اینقدر بی‌رحمانه صحبت می‌کرد از خودش خجالت می‌کشید
[ترجمه ترگمان] از خود شرم داشت که با سنگدلی با مادرش صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to have feelings of shame or embarrassment in connection with what one has or is associated with.

- When he saw how elegantly she was dressed, he felt suddenly ashamed of his shabby clothes.
[ترجمه گوگل] وقتی دید که او چقدر شیک لباس پوشیده است، ناگهان از لباس های کهنه اش شرمنده شد
[ترجمه ترگمان] وقتی دید که چه لباس قشنگی پوشیده، ناگهان از لباس های کهنه خود شرمنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was a simple man of little education, and he sometimes felt his grown children were ashamed of him.
[ترجمه گوگل] او مردی ساده و کم سواد بود و گاهی احساس می کرد که فرزندان بزرگش از او خجالت می کشند
[ترجمه ترگمان] او مرد ساده ای بود و گاهی احساس می کرد که بچه بزرگش از او شرم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: reluctant because of the anticipation of shame or embarrassment.
مشابه: embarrassed, reluctant, self-conscious

- Unfortunately, she is ashamed to show anyone her art work.
[ترجمه گوگل] متأسفانه او شرمنده است که آثار هنری خود را به کسی نشان دهد
[ترجمه ترگمان] متاسفانه، از نشان دادن آثار هنری شرم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some teenagers are ashamed to be seen with their parents.
[ترجمه گوگل] برخی از نوجوانان از اینکه در کنار والدین خود دیده شوند خجالت می کشند
[ترجمه ترگمان] برخی از نوجوانان شرم دارند که با والدین خود دیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. aren't you ashamed of yourself ?
(از خودت) خجالت نمی کشی ؟

2. i am ashamed to ask him again for a loan of money
رویم نمی شود که دوباره از او پول قرض بخواهم.

3. i was downright ashamed of the way she acted
از طرز رفتار او کاملا خجل بودم.

4. she was bitterly ashamed
او شدیدا شرمسار بود.

5. every human does things of which he is ashamed
هر انسانی کارهایی می کند که از آن شرمسار است.

6. while quarreling, he saw his teacher but was ashamed to greet him
حین دعوا معلمش را دید ولی رویش نشد به او سلام کند.

7. Poverty is not a shame, but the being ashamed of it is.
[ترجمه گوگل]فقر مایه شرمساری نیست، اما شرم از آن است
[ترجمه ترگمان]فقر مایه شرمساری نیست، بلکه از آن شرم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The more things a man is ashamed of, the more respectable he is. George Bernard Shaw
[ترجمه گوگل]هر چه انسان از چیزهای بیشتری خجالت بکشد، محترم تر است جورج برنارد شاو
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر مردم از او خجالت بکشند، آدم محترم و محترمی است \" جورج برنارد \" برنارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He who is afraid of asking is ashamed of learning.
[ترجمه گوگل]کسی که از پرسیدن می ترسد از آموختن شرم دارد
[ترجمه ترگمان]او از این که از یاد گرفتن شرم دارد می ترسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When stupid man is doing something he is ashamed of, he always declares that it is his duty.
[ترجمه گوگل]وقتی انسان احمق کاری را انجام می دهد که از آن خجالت می کشد، همیشه اعلام می کند که این وظیفه اوست
[ترجمه ترگمان]وقتی که این مرد احمق کاری را انجام می دهد که از آن شرم دارد، همیشه می گوید که این وظیفه اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You've got nothing to be ashamed of.
[ترجمه گوگل]شما چیزی برای خجالت ندارید
[ترجمه ترگمان]تو چیزی نداری که ازش خجالت بکشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was ashamed of her children's behaviour.
[ترجمه شاینا] ببخشید شرمنده
|
[ترجمه سوسن] میگه که خیلی دوست دارم
|
[ترجمه گوگل]او از رفتار فرزندانش خجالت می کشید
[ترجمه ترگمان]از رفتار فرزندانش شرم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You should be ashamed of yourself.
[ترجمه گوگل]شما باید از خودتان خجالت بکشید
[ترجمه ترگمان]تو باید از خودت خجالت بکشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I behaved badly yesterday and I am ashamed now.
[ترجمه گوگل]دیروز بد رفتار کردم و الان شرمنده ام
[ترجمه ترگمان]دیروز بد رفتار کردم و حالا شرمنده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His foul-mouthed way of speaking made me ashamed of him.
[ترجمه گوگل]طرز حرف زدن بد دهانش باعث شد از او خجالت بکشم
[ترجمه ترگمان]طرز حرف زدنش باعث می شد که من از او خجالت بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I felt incredibly ashamed of myself for getting so angry.
[ترجمه گوگل]از اینکه اینقدر عصبانی شدم از خودم شرمنده بودم
[ترجمه ترگمان]از خودم خجالت می کشیدم که این قدر عصبانی شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. I feel ashamed that I brought to you so much trouble.
[ترجمه گوگل]من شرمنده ام که این همه دردسر برای شما به ارمغان آوردم
[ترجمه ترگمان]احساس شرم می کنم که این همه دردسر برایت آورده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرافکنده (صفت)
abased, ashamed, abject, confused

شرمنده (صفت)
ashamed

شرمسار (صفت)
ashamed

خجل (صفت)
ashamed, confused, embarrassed, shy

رسوا (صفت)
ashamed, infamous, blatant, ignominious, opprobrious

سردرپیش (صفت)
ashamed, blushed, hanging the head, shameful

ننگ اور (صفت)
ashamed, ignominious, opprobrious, discreditable

انگلیسی به انگلیسی

• embarrassed; troubled by guilty feelings
if you are ashamed of something you have done, you feel embarrassed or guilty because of it.
if you are ashamed to do something, you do not want to do it, or do not like doing it, because you feel embarrassed about it.
if you are ashamed of someone, you disapprove of something they have done and feel embarrassed to be connected with them.

پیشنهاد کاربران

تفاوت ها
- Shamed: تاکید بر این است که فرد به دلیل تأثیر خارجی ( اعمال یا گفتار دیگران ) شرمنده شده است.
- Ashamed: تاکید بر این است که فرد به دلیل اعمال یا اشتباهات خود شرمنده است و این احساس از درون خود او ناشی می شود.
لانگمن دیکشنری : شرمنده
ashamed: خجالت زده
شرمگین
شرمنده ام
I understand now that you were telling the truth, and Iam ashamed that I didn't belive you.
حالا میفهمم ک داشتی حقیقت را میگفتی و شرمنده ام ک باورت نکردم.
شرمنده ، خجالت زده
I felt so ashamed of myself for making such a mistake
خیلی از خودم خجالت می کشیدم که چنین اشتباهی کردم 🌼🌼
هنر 91
سر افکنده
شرمنده
خجالت

بپرس