ascription

/əˈskrɪpʃn̩//əˈskrɪpʃn̩/

معنی: تصدیق مالکیت، عمل نسبت دادن به چیزی
معانی دیگر: اسناد، وابستگی، نسبت دادن، انتساب، اتصاف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of attributing or assigning.

(2) تعریف: a prayer or text in praise of or attributing glory to a deity.

جمله های نمونه

1. Its territory was initially formed by the ascription of five counties from Yunnan and Sichuan provinces.
[ترجمه گوگل]قلمرو آن در ابتدا با انتساب پنج شهرستان از استان های یوننان و سیچوان تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]این سرزمین در ابتدا توسط the پنج شهرستان از استان های Yunnan و سیچوان شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By reason of legal tradition, ascription of trust property is reasonablely interpreted under the framework of "double ownership" in common law system.
[ترجمه گوگل]بر اساس سنت حقوقی، انتساب اموال امانی به طور منطقی در چارچوب «مالکیت مضاعف» در نظام حقوقی رایج تفسیر می‌شود
[ترجمه ترگمان]به دلیل سنت قانونی، ascription مالکیت اعتماد در چارچوب \"مالکیت دوگانه\" در سیستم قانون مشترک تفسیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The distinction of identity and the ascription of liability is the basis of all legal relationship.
[ترجمه گوگل]تمایز هویت و انتساب مسئولیت اساس همه روابط حقوقی است
[ترجمه ترگمان]تمایز هویت و the مسئولیت اساس تمام روابط قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It implies the psychology of ascription and the appraisal manner from the public of their great expectations and cognition to the operation of the governments.
[ترجمه گوگل]حاکی از روانشناسی انتساب و نحوه ارزیابی مردم از انتظارات و شناخت بزرگ آنها از عملکرد دولت هاست
[ترجمه ترگمان]این امر دلالت بر روان شناسی نوع دوستی و رفتار ارزیابی از مردم از انتظارات بزرگ و شناخت آن ها به عمل دولت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion The diagnostic ascription about the sensitive delusion of reference syndrome are distinct and different from schizophrenia and neurosis. It may be a independent disease unit.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری توصیفات تشخیصی در مورد هذیان حساس سندرم مرجع متمایز و متفاوت از اسکیزوفرنی و روان رنجوری است ممکن است یک واحد بیماری مستقل باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری The تشخیصی درباره توهم حساس سندرم مرجع متمایز و متفاوت از شیزوفرنی و روان نژندی است ممکن است یک واحد بیماری مستقل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A community is a regional society with homogeneity, ascription, self-identity, common ethical values, common beliefs and customs of its population.
[ترجمه گوگل]جامعه، جامعه ای منطقه ای با همگونی، انتساب، هویت، ارزش های اخلاقی مشترک، باورها و آداب و رسوم مشترک جمعیت آن است
[ترجمه ترگمان]جامعه یک جامعه منطقه ای با همگنی، ascription، خود هویت، ارزش های اخلاقی مشترک، اعتقادات مشترک و آداب و رسوم مردم آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ascription of the sovereignty manipulates the different forms of the operation of the state power.
[ترجمه گوگل]انتساب حاکمیت، اشکال مختلف عملکرد قدرت دولتی را دستکاری می کند
[ترجمه ترگمان]قدرت حاکمیت، اشکال مختلف عملیات قدرت دولت را دستکاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The thesis regards a Modern Chinese grammatical construction "AXA, BXB", in which the "X" is the verbs that show ascription and appraisement .
[ترجمه گوگل]این پایان نامه به یک ساختار دستوری چینی مدرن "AXA, BXB" مربوط می شود که در آن "X" افعالی است که انتساب و ارزیابی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه یک ساختار گرامری چینی مدرن با نام \"AXA، BXB\" را در نظر می گیرد که در آن \"X\" افعال هستند که ascription و appraisement را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For constructing the topological data structures in GIS, authors bring forward a new fast algorithm for distinguishing the ascription of isolated islands and la bel points.
[ترجمه گوگل]برای ساخت ساختارهای داده توپولوژیکی در GIS، نویسندگان یک الگوریتم سریع جدید را برای تشخیص انتساب جزایر جدا شده و نقاط لابل ارائه می کنند
[ترجمه ترگمان]برای ساخت ساختارهای داده ای توپولوژیکی در GIS، نویسندگان یک الگوریتم سریع جدید برای تشخیص the جزایر مجزا و la به ارمغان می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For the unexpected that may appear in the community sports, this paper analyzes the ascription of the law responsibility to the accident in sports.
[ترجمه گوگل]برای موارد غیرمنتظره ای که ممکن است در ورزش های همگانی ظاهر شود، این مقاله به تحلیل انتساب مسئولیت قانونی به تصادف در ورزش می پردازد
[ترجمه ترگمان]برای غیر منتظره ای که ممکن است در ورزش های جامعه ظاهر شود، این مقاله به بررسی نقش قانون در مورد حادثه در ورزش می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For collective students, classroom teaching has such functions as distinction and diversity, combination and similarity, and feelings ascription etc.
[ترجمه گوگل]برای دانش آموزان جمعی، تدریس کلاسی دارای کارکردهایی مانند تمایز و تنوع، ترکیب و شباهت، و نسبت احساسات و غیره است
[ترجمه ترگمان]برای دانش آموزان اشتراکی، تدریس کلاس های درس مانند تمایز و تنوع، ترکیب و شباهت و احساسات و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Right includes the right of state, the right of making claims to definite ideas and private right in terms of its ascription and ways of punishment.
[ترجمه گوگل]حق شامل حق دولت، حق ادعای عقاید معین و حق خصوصی از نظر انتساب و نحوه مجازات آن است
[ترجمه ترگمان]درست شامل حق دولت، حق ایجاد ادعاهایی در مورد عقاید قطعی و حق خصوصی در رابطه با ascription و شیوه های مجازات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Israel and Palestine have not yet been in accord on the problem of Jerusalem's ascription.
[ترجمه گوگل]اسرائیل و فلسطین هنوز در مورد مشکل انتساب بیت المقدس به توافق نرسیده اند
[ترجمه ترگمان]اسرائیل و فلسطین هنوز در مورد مساله بیت المقدس به توافق نرسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Expedience is contrasted to a life of principle, so an ascription of integrity is out of place.
[ترجمه گوگل]مصلحت در تقابل با زندگی اصولی است، بنابراین انتساب درستکاری بیجا است
[ترجمه ترگمان]expedience در مقایسه با یک زندگی اصل متفاوت است، بنابراین یکپارچگی و یکپارچگی آن از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تصدیق مالکیت (اسم)
ascription

عمل نسبت دادن به چیزی (اسم)
ascription

انگلیسی به انگلیسی

• attribution, act of ascribing; social status by birth (sociology)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : ascribe
✅️ اسم ( noun ) : ascription
✅️ صفت ( adjective ) : ascribable
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس