1. Thursday is Ascension Day, when the church observes the bodily ascension of Christ into heaven.
[ترجمه گوگل]پنجشنبه روز معراج است، زمانی که کلیسا عروج جسمانی مسیح به بهشت را مشاهده می کند
[ترجمه ترگمان]پنجشنبه روز معراج است، وقتی که کلیسا صعود بدنی مسیح را به بهشت مشاهده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The final fiesta climaxed on Ascension Day.
[ترجمه گوگل]فستای پایانی در روز معراج به اوج رسید
[ترجمه ترگمان]جشن نهایی در روز معراج برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In the process of clearing upon a bad ascension day, taking a walk, sun bath, swim or hike in the country or by the beach is very useful.
[ترجمه گوگل]در روند پاکسازی در یک روز بد معراج، پیاده روی، حمام آفتاب، شنا یا پیاده روی در کشور یا کنار ساحل بسیار مفید است
[ترجمه ترگمان]در فرآیند پاک سازی در روز یک صعود بد، پیاده روی، حمام آفتاب، شنا کردن یا پیاده روی در کشور و یا ساحل بسیار مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The Easter season, extending from Easter to Ascension Day, Whitsunday, or Trinity Sunday.
[ترجمه گوگل]فصل عید پاک، که از عید پاک تا روز عروج، یکشنبه یا یکشنبه تثلیث ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]فصل عید پاک، از عید پاک تا روز معراج، Whitsunday، یا Trinity یکشنبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This can be a really bad ascension day or week where one may feel quite ill until the discord is cleared that has surfaced within the DNA and energy flow.
[ترجمه گوگل]این می تواند روز یا هفته معراج بسیار بدی باشد که در آن فرد ممکن است کاملاً بیمار باشد تا زمانی که اختلافی که در DNA و جریان انرژی ظاهر شده است پاک شود
[ترجمه ترگمان]این می تواند یک صعود واقعا بد و یا هفته باشد که در آن ممکن است فرد کاملا بیمار باشد تا زمانی که اختلاف بین DNA و جریان انرژی آشکار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You cannot work with the vibrations of ascension day in and day out without ascending yourself!
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید با ارتعاشات معراج روز و روز بدون صعود خود کار کنید!
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید با ارتعاشات روز معراج که بدون آن که خود را بالا ببرید کار کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Ascending beyond the conflict underlying a bad ascension day occurs through intention, and in the piecing of oneself back together again.
[ترجمه گوگل]صعود فراتر از تضاد زیربنای یک روز معراج بد، از طریق نیت، و در جمع کردن دوباره خود اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]صعودی در پس تعارض اساس یک روز صعود بد از طریق نیت انجام می شود و در تقسیم مجدد خود دوباره به هم باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Today is Ascension Day. Forty days after Jesus rose from the dead, he ascended to heaven.
[ترجمه گوگل]امروز روز معراج است چهل روز پس از قیام عیسی از مردگان، او به آسمان عروج کرد
[ترجمه ترگمان]امروز روز معراج است چهل روز پس از طلوع مسیح، او به بهشت رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Major Christian festivals are Christmas, Ming Festival, Easter, Ascension Day, Halloween, etc.
[ترجمه گوگل]جشنهای مهم مسیحی کریسمس، جشنواره مینگ، عید پاک، روز معراج، هالووین و غیره هستند
[ترجمه ترگمان]جشنواره های اصلی مسیحیان کریسمس، جشنواره مینگ، عید پاک، روز معراج، هالووین و غیره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If your garden's field has been shattered, you can intend to reweave it just as you intend to reweave your own field following a bad ascension day.
[ترجمه گوگل]اگر مزرعه باغ شما متلاشی شده است، می توانید همان گونه که قصد دارید مزرعه خود را پس از یک روز بد معراج دوباره ببافید، آن را دوباره ببافید
[ترجمه ترگمان]اگر مزرعه شما خرد و خرد شده باشد، شما هم قصد دارید که آن را درست همان طور که قصد دارید در روز معراج بد بعد از یک صعود بد انجام دهید، از آن خارج کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It takes the music going beyond a certain threshold of sourness for a bad ascension day to take hold; or a cold or bout of the flu to occur.
[ترجمه گوگل]لازم است که موسیقی از آستانه خاصی از ترشی فراتر رود تا یک روز معراج بد شکل بگیرد یا سرماخوردگی یا آنفولانزا رخ دهد
[ترجمه ترگمان]این صدای موسیقی که در آن سوی آستانه معینی است برای یک روز معراج بد برای گرفتن نگهش دارد، یا سرما یا سرماخوردگی به وقوع خواهد پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Finally, sometimes one might experience what we like to call a " bad ascension day. "
[ترجمه گوگل]در نهایت، گاهی ممکن است کسی چیزی را تجربه کند که ما دوست داریم آن را «روز معراج بد» بنامیم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، گاهی اوقات یک فرد ممکن است چیزی را تجربه کند که ما دوست داریم آن را \"روز معراج بد\" بنامیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Why is the mud bath so useful upon a bad ascension day?
[ترجمه گوگل]چرا حمام گلی در روز بد معراج مفید است؟
[ترجمه ترگمان]چرا حمام گل برای روز معراج به درد می خورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Generally these are boundary type intentions where one is releasing karma or a pattern from the field that is causing a state of imbalance and perhaps is even at cause of a bad ascension day.
[ترجمه گوگل]عموماً اینها مقاصد مرزی هستند که در آن شخص کارما یا الگویی را از میدان رها می کند که باعث ایجاد حالت عدم تعادل می شود و حتی ممکن است به دلیل یک روز معراج بد باشد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، اینها اهداف نوع مرز هستند که در آن فرد کارما یا الگوی میدان را منتشر می کند که باعث بروز عدم تعادل می شود و شاید هم در روز معراج بدی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید