ascension

/əˈsenʃn̩//əˈsenʃn̩/

معنی: معراج، صعود، عروج عیسی به اسمان
معانی دیگر: فرازش، بالاروی، اوج گیری، (انجیل - a بزرگ) ascension day، عروج، جزیره ی اسنشن (اسانسیون) در جنوب اقیانوس اطلس (متعلق به انگلیس)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of rising; ascent.
مترادف: ascent
مشابه: climb, climbing, mounting, rise, rising

(2) تعریف: (cap.) in Christian theology, the bodily ascent of Jesus Christ to heaven, after his death.

(3) تعریف: (cap.) the festival commemorating this event, held on the fortieth day after Easter; Ascension Day.

جمله های نمونه

1. Thursday is Ascension Day, when the church observes the bodily ascension of Christ into heaven.
[ترجمه گوگل]پنجشنبه روز معراج است، زمانی که کلیسا عروج جسمانی مسیح به بهشت ​​را مشاهده می کند
[ترجمه ترگمان]پنجشنبه روز معراج است، وقتی که کلیسا صعود بدنی مسیح را به بهشت مشاهده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tumblejack's howling voice rose to a final ascension around her; her heart leapt in hope and renewed faith.
[ترجمه گوگل]صدای زوزه کش تامبلجک تا یک معراج نهایی در اطراف او بلند شد قلب او به امید جهش کرد و ایمانی تازه کرد
[ترجمه ترگمان]صدای زوزه کش دار به اوج رسید و قلبش از امید و امید باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Matthew doesn't mention the Ascension nor does John.
[ترجمه گوگل]متی نه به معراج اشاره می کند و نه یوحنا
[ترجمه ترگمان]متیو اشاره ای به اسنشن نکرد و نه جان را
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A phoenix-like ascension has been threatened before, over these last long 16 years of derision and scorn.
[ترجمه گوگل]عروج ققنوس مانند پیش از این نیز در این 16 سال طولانی تمسخر و تمسخر تهدید شده بود
[ترجمه ترگمان]قبل از این که در این ۱۶ سال اخیر مورد استهزا و استهزا قرار بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Since Mr Obasanjo's ascension, U. S. agencies have provided $ 109 million in political, economic and military assistance.
[ترجمه گوگل]از زمان به قدرت رسیدن آقای اوباسانجو، آژانس های ایالات متحده 109 میلیون دلار کمک سیاسی، اقتصادی و نظامی ارائه کرده اند
[ترجمه ترگمان]از زمان صعود آقای Obasanjo، U اس نهاده ای دولتی ۱۰۹ میلیون دلار کمک سیاسی، اقتصادی و نظامی به آن ها اهدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ascension is a process that allows for a return to wholeness.
[ترجمه گوگل]صعود فرآیندی است که امکان بازگشت به تمامیت را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]معراج فرآیندی است که اجازه بازگشت به تمامیت را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The method needs not to compute the right ascension, so it is very simple and economical.
[ترجمه گوگل]این روش نیازی به محاسبه صعود سمت راست ندارد، بنابراین بسیار ساده و مقرون به صرفه است
[ترجمه ترگمان]این روش به محاسبه صعود درست نیاز ندارد، بنابراین بسیار ساده و مقرون به صرفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some identities are easier to mold in ascension than others.
[ترجمه گوگل]شکل گیری برخی هویت ها در عروج آسان تر از دیگران است
[ترجمه ترگمان]برخی از هویت های آن ها راحت تر از بقیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A sovereign ascension means that I do not ascend others.
[ترجمه گوگل]معراج مقتدرانه به این معناست که من از دیگران عروج نکنم
[ترجمه ترگمان]یه معراج بزرگ یعنی بالا رفتن من از دیگران نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The final fiesta climaxed on Ascension Day.
[ترجمه گوگل]فستای پایانی در روز معراج به اوج رسید
[ترجمه ترگمان]جشن نهایی در روز معراج برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One hour of right ascension equals fifteen degrees.
[ترجمه گوگل]یک ساعت معراج راست برابر با پانزده درجه است
[ترجمه ترگمان]یک ساعت بعد صعود مناسب با پانزده درجه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One may attune to the script for ascension through one's conscious freewill choice.
[ترجمه گوگل]شخص ممکن است از طریق انتخاب آزادانه خود با فیلمنامه عروج هماهنگ شود
[ترجمه ترگمان]یک فرد ممکن است به متن برای صعود از طریق انتخاب آگاهانه خود اشاره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ascension at this time is not a path really to the nonphysical.
[ترجمه گوگل]معراج در این زمان واقعاً راهی به سوی غیرفیزیکی نیست
[ترجمه ترگمان]اسنشن در این زمان، یک مسیر واقعا برای the نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In the process of clearing upon a bad ascension day, taking a walk, sun bath, swim or hike in the country or by the beach is very useful.
[ترجمه گوگل]در روند پاکسازی در یک روز بد معراج، پیاده روی، حمام آفتاب، شنا یا پیاده روی در کشور یا کنار ساحل بسیار مفید است
[ترجمه ترگمان]در فرآیند پاک سازی در روز یک صعود بد، پیاده روی، حمام آفتاب، شنا کردن یا پیاده روی در کشور و یا ساحل بسیار مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Often this fear prevents ascension beyond a certain level in earth's perception.
[ترجمه گوگل]اغلب این ترس از عروج فراتر از سطح معینی در درک زمین جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]اغلب این ترس از صعود فراتر از سطح خاصی در ادراک زمین جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معراج (اسم)
ascension, levitation

صعود (اسم)
ascent, rise, mount, ascension, bulge, escalade

عروج عیسی به اسمان (اسم)
ascension

تخصصی

[ریاضیات] صعود، عروج

انگلیسی به انگلیسی

• process of ascending, rising, climbing, mounting

پیشنهاد کاربران

معراج ( پیامبر اسلام ) ، تصعید ( عیسی مسیح )
معنی ارتقاء هم میده
when someone moves to a more important or higher
position or job:
his ascension to the ranks of senior management
معنی ارتقاء هم میده
when someone moves to a more important or higher position or job:
his ascension to the ranks of senior management
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : ascend
اسم ( noun ) : ascent / ascension / ascendancy
صفت ( adjective ) : ascending
قید ( adverb ) : _
فراروی
Muhammad's Ascension to Mi'raj
عروج حضرت محمد به معراج
معانی :: اوج گیری - صعود - بالا رفتن
از ascend میاد که یعنی بالا رفتن و اوج گرفتن
مثل بالارفتن از کوه یا اوج گیری هواپیما
برعکس descend
پس دقیق مرور کنیم:
ascension : صعود - عروج
descension : نزول - حبوط
Ascend : بالا رفتن - اوج گرفتن
Descend : نزول کردن - پایین آمدن
Ascent : صعود - فراز - پیشرفت - ترقی - سربالایی
Descent : نزول - فرود - پسرفت
decent : قابل قبول - دوست داشتنی
زاویه بُعد ( در نجوم )

بپرس