as often as


هر چند بار که، هر چقدر که، هر وقت که

جمله های نمونه

1. Try to exercise as often as possible.
[ترجمه گوگل]سعی کنید تا جایی که امکان دارد ورزش کنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید تا جایی که ممکن است ورزش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As often as not when I make the effort to visit her, I wonder why I've even bothered.
[ترجمه گوگل]هر چند وقتي تلاش مي‌كنم كه او را ملاقات كنم، تعجب مي‌كنم كه چرا حتي اذيتش كرده‌ام
[ترجمه ترگمان]درست مثل مواقعی که سعی می کنم او را ببینم، در تعجبم که چرا حتی به خودم زحمت دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He chatted freely, punctuating his remarks as often as possible with the interviewer's first name.
[ترجمه گوگل]او آزادانه گپ می زد و سخنان خود را تا حد امکان با نام کوچک مصاحبه کننده علامت می زد
[ترجمه ترگمان]او به راحتی صحبت می کرد و نظرات خود را تا جایی که ممکن بود برای اولین بار با نام مصاحبه کننده مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Water each plant as often as required.
[ترجمه گوگل]هر گیاه را هر چند وقت یکبار آبیاری کنید
[ترجمه ترگمان]هر گیاه به اندازه مورد نیاز هر گیاه را آبیاری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As often as he's tried to go there, he's always failed.
[ترجمه گوگل]هر چقدر که سعی کرده به آنجا برود، همیشه شکست خورده است
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه که او سعی کرده بود به آنجا برود، همیشه شکست می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As often as not, he's late for work.
[ترجمه گوگل]در مواقعی که نه، او دیر سر کار می آید
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که نه، برای کار دیر کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As often as I tried to phone him the line was engaged.
[ترجمه گوگل]هر وقت سعی کردم با او تماس بگیرم، خط درگیر بود
[ترجمه ترگمان]همان طور که سعی می کردم به او تلفن بزنم، تلفن نامزد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She liked to hunt as often as she could.
[ترجمه گوگل]او دوست داشت تا جایی که می توانست شکار کند
[ترجمه ترگمان]دوست داشت هر چه زودتر شکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I go to the gym as often as I can.
[ترجمه گوگل]من تا جایی که بتوانم به باشگاه می روم
[ترجمه ترگمان]تا جایی که بتونم میرم باشگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I don't see my parents as often as I'd like to.
[ترجمه گوگل]من والدینم را آنقدر که دوست دارم نمی بینم
[ترجمه ترگمان]تا جایی که دلم می خواهد پدر و مادرم را نمی بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In summer the trains run as often as every ten minutes.
[ترجمه گوگل]در تابستان قطارها هر ده دقیقه یکبار حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]در تابستان قطارها مثل هر ده دقیقه حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I sat outside as often as the weather allowed.
[ترجمه گوگل]تا جایی که هوا اجازه می داد بیرون می نشستم
[ترجمه ترگمان]همان طور که هوا اجازه می داد بیرون نشسته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Helen comes to visit me as often as she can.
[ترجمه گوگل]هلن تا جایی که می تواند به دیدن من می آید
[ترجمه ترگمان]هلن تا آنجا که می تواند از من دیدن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I must confess I don't visit my parents as often as I should.
[ترجمه گوگل]باید اعتراف کنم که آنطور که باید والدینم را ملاقات نمی کنم
[ترجمه ترگمان]باید اعتراف کنم که تا آنجا که باید به پدر و مادرم نگاه نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• whenever, as frequently as

پیشنهاد کاربران

- به تعداد دفعاتی که ( هر چقدر که ) 👈 عمل یا رویدادی که چندین بار تکرار می شود.
You can visit me as often as you want
هر تعداد دفعاتی که ( هر چقدر که ) بخواهید می توانید به من سر بزنید.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
...
[مشاهده متن کامل]

- هر وقت که👈 عمل یا رویدادی که می تواند هر زمانی که امکان دارد انجام شود.
You can call me as often as you like
هر وقت که دوست دارید می توانید به من زنگ بزنید.

بیشتر اوقات ، اکثرا
quite frequently or commonly.
"I had two homes really, because as often as not I was down at her house
هر چند وقت یک بار
به محض اینکه
به اندازه ای که
هر چقدر که
✅هر وقت که
?How often do you see your friends
As often as⭐ I can. . . We enjoy each other's company, so we see each other almost daily. . . What's more, we live very close to each other, so it's easy for us to meet up

بپرس