به همان اندازه، با همان سرعت که
The diagnoses are stacking up as fast as l can
File them
تشخیص های پزشکی به قدری سریع دارند روی هم انباشته می شوند که فقط می تونم آنها را ثبت کنم.
یا: �تشخیص ها به همان سرعتی روی هم انباشته می شوند که من می توانم آن ها را ثبت کنم. �
... [مشاهده متن کامل]
She runs as fast as her brother
او با همان سرعتی می دود که برادرش می دود.
The emails are coming in as fast as i can read them
ایمیل ها با همان سرعتی می رسند که می توانم آنها را بخوانم.
تشخیص های پزشکی به قدری سریع دارند روی هم انباشته می شوند که فقط می تونم آنها را ثبت کنم.
یا: �تشخیص ها به همان سرعتی روی هم انباشته می شوند که من می توانم آن ها را ثبت کنم. �
... [مشاهده متن کامل]
او با همان سرعتی می دود که برادرش می دود.
ایمیل ها با همان سرعتی می رسند که می توانم آنها را بخوانم.
به محض اینکه بتونم
به اندازه هم تند می روند
سرعت مساوی، برابر
سرعت برابر
یا
سرعت زیاد برابر
یا
سرعت زیاد برابر
به همان سرعتی که ؛ به همان اندازه که
برابر ، مساوی ، به همان اندازه، به همان مقدار، به همان سرعت ، همان سرعتی که
مساوی ، برابر