as fast as

پیشنهاد کاربران

به همان اندازه، با همان سرعت که
The diagnoses are stacking up as fast as l can
File them
تشخیص های پزشکی به قدری سریع دارند روی هم انباشته می شوند که فقط می تونم آنها را ثبت کنم.
یا: �تشخیص ها به همان سرعتی روی هم انباشته می شوند که من می توانم آن ها را ثبت کنم. �
...
[مشاهده متن کامل]

She runs as fast as her brother
او با همان سرعتی می دود که برادرش می دود.
The emails are coming in as fast as i can read them
ایمیل ها با همان سرعتی می رسند که می توانم آنها را بخوانم.

☆ As fast as I can
به محض اینکه بتونم
As soon as possible
به اندازه هم تند می روند
سرعت مساوی، برابر
سرعت برابر
یا
سرعت زیاد برابر
به همان سرعتی که ؛ به همان اندازه که
برابر ، مساوی ، به همان اندازه، به همان مقدار، به همان سرعت ، همان سرعتی که
مساوی ، برابر