arytenoid

/əˈrɪtənɔɪd//ˌærɪˈtiːnɔɪd/

(کالبدشناسی)، وابسته به هر یک از دو غضروف پشت حنجره (که به تارهای صوتی وصل اند)، آریتنویید، غضروف کوزه ای، وابسته به هر یک از عضلات حنجره، عضلهی حنجره

جمله های نمونه

1. Objective To evaluate the efficacy of modified arytenoid adduction in the management of patients with unilateral vocal fold paralysis.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی کارایی اداکشن آریتنوئیدی اصلاح شده در مدیریت بیماران مبتلا به فلج تارهای صوتی یک طرفه
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثربخشی of اصلاح شده در مدیریت بیماران با فلج برابر یک جانبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By treatment, all patients with arytenoid dislocation were cured.
[ترجمه گوگل]با درمان، تمام بیماران مبتلا به دررفتگی آریتنوئید درمان شدند
[ترجمه ترگمان]با تیمار، تمام بیماران با جابجایی arytenoid درمان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hyoid bone and arytenoid cartilages were resected and cricoid cartilage anastomosis with the base of the tongue and submental muscles.
[ترجمه گوگل]استخوان هایوئید و غضروف های آریتنوئید برداشته شدند و غضروف کریکوئید آناستوموز با پایه زبان و عضلات زیر ذهنی انجام شد
[ترجمه ترگمان]cartilages استخوانی و استخوان arytenoid resected و cricoid غضروف با پایه زبان و ماهیچه های submental قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion Subtotal laryngectomy with preservation of arytenoid cartilage is recommended for T 3 laryngeal cancer.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری حنجره ساب توتال با حفظ غضروف آریتنوئید برای سرطان حنجره T 3 توصیه می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Subtotal laryngectomy با نگهداری غضروف arytenoid برای سلول های T ۳ laryngeal توصیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective Supraglottic laryngectomy with or without one arytenoid is a functional laryngectomy suitable for treatment of epiglottic squamous carcinoma.
[ترجمه گوگل]لارنژکتومی سوپراگلوتیک هدف با یا بدون یک آریتنوئید یک حنجره عملکردی مناسب برای درمان کارسینوم سنگفرشی اپی گلوت است
[ترجمه ترگمان]Objective supraglottic با یا بدون یک arytenoid یک laryngectomy عملکردی مناسب برای درمان of squamous squamous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. ConclusionMSCT can clearly demonstrate the features of arytenoid dislocation and may be useful in the diagnosis and evaluating the repositioning of arytenoid dislocation.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری MSCT می‌تواند به وضوح ویژگی‌های دررفتگی آریتنوئید را نشان دهد و ممکن است در تشخیص و ارزیابی تغییر موقعیت دررفتگی آریتنوئید مفید باشد
[ترجمه ترگمان]ConclusionMSCT می توانند به طور واضح ویژگی های نابجایی arytenoid را نشان دهند و ممکن است در تشخیص و ارزیابی تغییر مکان نابجایی arytenoid مفید باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To improve the diagnosis and treatment of arytenoid subluxation ( AS ) following endotracheal intubation.
[ترجمه گوگل]هدف: بهبود تشخیص و درمان سابلوکساسیون آریتنوئید (AS) به دنبال لوله گذاری داخل تراشه
[ترجمه ترگمان]هدف بهبود تشخیص و درمان of subluxation (به عنوان)پس از intubation endotracheal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In addition, the patient′s somatotype was favourable to his arytenoid injury.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، سوماتوتایپ بیمار نسبت به آسیب آریتنوئید او مساعد بود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، patient's somatotype برای آسیب arytenoid مطلوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Methods review analyzes clinical data of 4 sufferers of endotracheal intubation induced arytenoid dislocation, as to it's cure method and effect to carry on study .
[ترجمه گوگل]مرور روش‌ها، داده‌های بالینی 4 فرد مبتلا به دررفتگی آریتنوئید ناشی از لوله‌گذاری تراشه را از نظر روش درمان و تأثیر آن برای ادامه مطالعه تجزیه و تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]بررسی روش ها، داده های بالینی ۴ نفر از مبتلایان به intubation dislocation را آنالیز و تحلیل می کند، که در آن روش درمان و تاثیر آن بر روی مطالعه انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The External Laryngeal Nerve is a motor nerve, innervating the cricothyroid muscle and part of the transverse arytenoid muscle.
[ترجمه گوگل]عصب حنجره خارجی یک عصب حرکتی است که عضله کریکوتیروئید و بخشی از عضله آریتنوئید عرضی را عصب دهی می کند
[ترجمه ترگمان]عصب رابط خارجی یک عصب حرکتی است، ماهیچه cricothyroid و بخشی از ماهیچه arytenoid عرضی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective study the reason, treatment and prevention of endotracheal intubation induced arytenoid dislocation.
[ترجمه گوگل]مطالعه هدفمند علت، درمان و پیشگیری از دررفتگی آریتنوئید ناشی از لوله گذاری تراشه
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه، درمان و جلوگیری از endotracheal endotracheal intubation حاصل از جابجایی arytenoid است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective: Our aim was to discuss the cause of laryngeal paralysis and the effect of arytenoid adduction.
[ترجمه گوگل]هدف: هدف ما بررسی علت فلج حنجره و تاثیر اداکشن آریتنوئید بود
[ترجمه ترگمان]هدف: هدف ما بحث در مورد علت فلج laryngeal و اثر of adduction بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To assess the factors and the preventive measures for arytenoid dislocation caused by intubation.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی عوامل و اقدامات پیشگیرانه برای دررفتگی آریتنوئید ناشی از لوله گذاری
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی عوامل و معیارهای پیشگیرانه برای جابجایی arytenoid ناشی از intubation
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Invasion of intralaryngeal muscles and the upper and outer aspects of arytenoid cartilage via paraglottic space was found to be the main cause of hemilaryngeal fixation in these cases.
[ترجمه گوگل]تهاجم عضلات داخل حنجره و قسمت های فوقانی و بیرونی غضروف آریتنوئید از طریق فضای پاراگلوت علت اصلی فیکساسیون همی حنجره در این موارد تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]تهاجم به ماهیچه ها و جنبه های خارجی و بیرونی غضروف arytenoid از طریق فضای کیسه ای، علت اصلی تثبیت hemilaryngeal در این نمونه ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to two small cartilages located on top of the cricoid cartilage in the larynx; of or pertaining to the glands or muscles attached to the two arytenoid cartilages in the larynx (anatomy)
(anatomy) either of two small funnel-shaped cartilages located to the rear of larynx; muscle connected to the arytenoid cartilage; small mucous gland in front of the arytenoid cartilage

پیشنهاد کاربران

آریتونید: در حنجره پرندگان غضروف زوج است ( 2 عدد است )
هرمی

بپرس