artsy

/ˈɑːrtsi//ˈɑːtsi/

رجوع شود به: arty

جمله های نمونه

1.
هنرمندوار

انگلیسی به انگلیسی

• (informal) pretentiously artistic, pompously presenting oneself as interested in or involved in the arts (also arty)

پیشنهاد کاربران

یک صفت غیررسمی در زبان انگلیسی است که برای توصیف چیزی یا کسی به کار می رود که ظاهری هنری، خلاقانه یا مرتبط با هنر دارد. این واژه معمولاً بار معنایی مثبت دارد و نشان دهنده علاقه یا گرایش به هنر و زیبایی شناسی است، اما گاهی ممکن است به صورت طنز یا کمی انتقادی هم استفاده شود.
...
[مشاهده متن کامل]

## معانی و کاربردهای �Artsy�
1. **هنری و خلاقانه:**
چیزی که سبک یا ظاهر آن هنری، خلاقانه و متفاوت است.
مثال:
- She has an artsy style of dressing.
او سبک پوشش هنری و خاصی دارد.
2. **مرتبط با هنر:**
توصیف افرادی که به هنر علاقه مندند یا در زمینه های هنری فعالیت می کنند.
مثال:
- He’s very artsy and spends a lot of time painting.
او خیلی هنری است و زمان زیادی را صرف نقاشی می کند.
3. **گاهی به صورت طنز یا انتقادی:**
وقتی کسی یا چیزی بیش از حد سعی می کند هنری یا خاص به نظر برسد.
مثال:
- That caf� is a bit too artsy for my taste.
آن کافه برای سلیقه من کمی زیادی هنری است.
## معادل های فارسی
- هنری
- خلاقانه
- به سبک هنری
- ( گاهی ) خودنمایانه یا بیش از حد هنری

لانگمن دیکشنری : هنر دوست
Interested in art or knowing a lot about art
an artsy car lover
هنری
1. Used to describe someone who likes and actively indulges in art.
2: Used to describe self: Defining ones identity by non - conformity to the standards of others. Ie: Conforming but with the illusion of integrity because ones standards are created from the notion of being "not theirs".
...
[مشاهده متن کامل]

i. e. , ones standards still depend the on opinions and choices of others.
1. "He's artsie!"
2. "I'm artsie. "
همون art lover هست. یا اهل هنر

اهل هنر ( افرادی که ذوق هنری دارند )
تیپ هنری
artry:شاهرک

بپرس