artistically

/arˈtɪstɪkli//artisticali/

معنی: بطور هنرمندانه یا هنری
معانی دیگر: بطور هنرمندانه یا هنری

جمله های نمونه

1. julie is artistically gifted
جولی از نظر هنری مستعد است.

2. the flowers were artistically arranged
گل ها با هنرمندی آراسته شده بودند.

3. Her little daughter is artistically aware.
[ترجمه گوگل]دختر کوچکش از نظر هنری آگاه است
[ترجمه ترگمان]دختر کوچکش هنوز با توجه به این موضوع واقف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For the artistically inclined, the street markets are full of interest.
[ترجمه گوگل]برای علاقمندان به هنر، بازارهای خیابانی پر از علاقه است
[ترجمه ترگمان]بازارهای خیابانی به لحاظ ظاهر هنری پر از علاقه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. However, it is artistically total tosh and merely a vehicle for an imagination nowhere close to reaching puberty.
[ترجمه گوگل]با این حال، از نظر هنری کاملاً کاملاً بی‌نظیر است و صرفاً وسیله‌ای برای تخیل است که نزدیک به بلوغ نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، این یک tosh کامل است و صرفا یک وسیله نقلیه برای تصور در جایی نزدیک به بلوغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her long blonde hair tumbled artistically about her person.
[ترجمه گوگل]موهای بلوند بلند او به طرز هنرمندانه ای در مورد شخص او چرخید
[ترجمه ترگمان]موهای بلند و بلوند او خیلی سریع روی بدن او ظاهر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Artistically, the photographs are stunning.
[ترجمه گوگل]از نظر هنری، عکس ها خیره کننده هستند
[ترجمه ترگمان]عکس ها خیره کننده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The room is luxuriously artistically furnished.
[ترجمه گوگل]اتاق به شکلی هنرمندانه مبله شده است
[ترجمه ترگمان]این اتاق خیلی مجلل و مجلل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was presented to me -- beautifully, artistically, and lovingly.
[ترجمه گوگل]به من ارائه شد - زیبا، هنرمندانه و عاشقانه
[ترجمه ترگمان]آن را با محبت و با محبت و با محبت به من نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The room is luxuriously and artistically furnished.
[ترجمه گوگل]اتاق به صورت مجلل و هنرمندانه مبله شده است
[ترجمه ترگمان]اتاق با وقار و artistically مبلمان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Care must be taken to distinguish artistically drawn form lines from accurately surveyed contour lines.
[ترجمه گوگل]باید دقت کرد که خطوط فرمی که به صورت هنری ترسیم شده اند را از خطوط کانتور بررسی شده دقیق تشخیص دهیم
[ترجمه ترگمان]باید دقت کرد تا دقت خطوط رسم شده را از خطوط contour دقیق تشخیص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Artistically, the Assyrians were particularly noted for their stone Bas - reliefs.
[ترجمه گوگل]از نظر هنری، آشوری ها به ویژه برای نقش برجسته های سنگی خود مورد توجه بودند
[ترجمه ترگمان]آشوریان نیز به ویژه برای نقوش برجسته سنگی خود مورد توجه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is an artistically aware young man.
[ترجمه گوگل]او یک جوان آگاه هنری است
[ترجمه ترگمان]او یک هنرمند جوان است که با یک هنرمند جوان آشنا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Come on, people all need to express themselves artistically.
[ترجمه گوگل]بیا، همه مردم باید خودشان را هنرمندانه بیان کنند
[ترجمه ترگمان]بی خیال، مردم باید خودشون رو خیلی هنرمند نشون بدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بطور هنرمندانه یا هنری (قید)
artistically

انگلیسی به انگلیسی

• from an artistic point of view; aesthetically

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : art / artist / artfulness / artlessness
✅️ صفت ( adjective ) : artful / artistic / artless / arty
✅️ قید ( adverb ) : artfully / artistically / artlessly

بپرس