artistic soul

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
• روح هنری
• جان هنرمندانه
• در محاوره: �ذات هنری داشتن� یا �دلِ هنری داشتن�
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( اصلی – ادبی ) :** شخصی که ذاتاً گرایش به هنر دارد و با خلاقیت، زیبایی و احساسات عمیق زندگی می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

- مثال: *She has an artistic soul, always painting and writing poetry. *
او **روح هنری** دارد، همیشه نقاشی می کشد و شعر می نویسد.
2. ** ( استعاری – عمومی ) :** نماد حساسیت، خلاقیت و توانایی دیدن زیبایی در زندگی روزمره.
- مثال: *His artistic soul makes him appreciate the smallest details. *
**روح هنری** او باعث می شود کوچک ترین جزئیات را درک کند.
3. ** ( محاوره ای – کاربردی ) :** توصیف کسی که حتی در کارهای غیرهنری، رویکردی خلاقانه و زیباشناسانه دارد.
- مثال: *Even in cooking, her artistic soul shines through. *
حتی در آشپزی، **روح هنری** او نمایان می شود.
- - -
🔸 مترادف ها:
creative spirit – artistic nature – poetic soul – imaginative heart