صفت ( adjective )
مشتقات: artistically (adv.)
مشتقات: artistically (adv.)
• (1) تعریف: of or relating to art or artists.
• مشابه: aesthetic, bohemian
• مشابه: aesthetic, bohemian
- Her teacher thinks that she shows real artistic talent.
[ترجمه گوگل] معلم او فکر می کند که او استعداد هنری واقعی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان] معلم او فکر می کند که او استعداد هنری واقعی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] معلم او فکر می کند که او استعداد هنری واقعی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: showing skill and imagination in creating.
• مترادف: creative, imaginative
• متضاد: unimaginative
• مشابه: accomplished, adept, dextrous, expert, masterful, skilled
• مترادف: creative, imaginative
• متضاد: unimaginative
• مشابه: accomplished, adept, dextrous, expert, masterful, skilled
- We admired the artistic flower arrangement.
[ترجمه گوگل] گل آرایی هنری را تحسین کردیم
[ترجمه ترگمان] ما آرایش هنری هنرمندانه را تحسین کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما آرایش هنری هنرمندانه را تحسین کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: having a sense of discrimination or taste.
• مترادف: discriminating
• متضاد: inelegant
• مشابه: cultivated, cultured, elegant, refined, sensitive, tasteful
• مترادف: discriminating
• متضاد: inelegant
• مشابه: cultivated, cultured, elegant, refined, sensitive, tasteful