• : تعریف: a person skilled in making things, esp. with the hands; craftsperson. • مترادف: artificer, craftsperson • مشابه: craftsman, craftswoman, journeyman, master
- The shop features pottery and ceramics made by local artisans.
[ترجمه گوگل] این مغازه دارای سفال و سرامیک ساخته شده توسط صنعتگران محلی است [ترجمه ترگمان] این فروشگاه سرامیک و سرامیک تولید شده توسط هنرمندان محلی را به خود اختصاص داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. The artisan can cut stones into various shapes.
[ترجمه تانیا غفاری] صنعتگر می تواند سنگ ها را به اشکال مختلف برش دهد
|
[ترجمه گوگل]صنعتگر می تواند سنگ ها را به اشکال مختلف برش دهد [ترجمه ترگمان]صنعتگر می تواند سنگ ها را به اشکال مختلف تقسیم کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The experienced artisan would pass on the tricks of the trade to the apprentice.
[ترجمه گوگل]صنعتگر با تجربه ترفندهای حرفه را به شاگرد منتقل می کرد [ترجمه ترگمان]صنعتگر با تجربه از دوز و کلک عبور می کرد و به شاگرد کمک می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. And the reindeer fair flew down Artisan View now the weight had gone out of their sack.
[ترجمه گوگل]و نمایشگاه گوزن شمالی به سمت پایین آرتیزان ویو پرواز کرد و وزن از گونی آنها خارج شد [ترجمه ترگمان]و گوزن شمالی در حال پرواز بود و حالا وزن آن از کیسه آن ها بیرون رفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Many others made up the array of artisan manufacturers, either as independent masters or, increasingly, as waged journeymen.
[ترجمه گوگل]بسیاری دیگر مجموعهای از تولیدکنندگان صنعتگر را تشکیل میدادند، چه بهعنوان استادان مستقل و چه بهطور فزایندهای، بهعنوان کارکشتههای مزدبگیر [ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد دیگر از ردیف تولیدکنندگان صنعتگر، یا به عنوان استادان مستقل، یا به طور فزاینده ای، مانند کارگران روزمزد، دست به گریبان بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Daedalus himself, the wily artisan who wrought the whole thing, could find no means to pierce its mystery from within.
[ترجمه گوگل]خود ددالوس، صنعتگر حیلهگری که تمام کار را انجام داد، هیچ وسیلهای برای کشف رمز و راز آن از درون پیدا نکرد [ترجمه ترگمان]Daedalus، the مکار که همه چیز را به کار انداخته بود، قادر به رخنه کردن راز آن در درون خود نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Recruited from the artisan and professional classes, this group did not stay.
[ترجمه گوگل]این گروه که از صنوف صنعتگران و حرفه ای استخدام شده بودند، نماندند [ترجمه ترگمان]این گروه از صنایع صنعتگر و حرفه ای خارج شد و این گروه باقی نماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The vase made by the artisan is wonderful.
[ترجمه گوگل]گلدان ساخته شده توسط صنعتگر فوق العاده است [ترجمه ترگمان]گلدان ساخته شده توسط صنعتگر عالی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This is a hybrid of the artisan and factory methods.
[ترجمه گوگل]این ترکیبی از روش های صنعتی و کارخانه ای است [ترجمه ترگمان]این ترکیبی از روش های صنعتگر و کارخانه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Typically, we find that artisan guitars or master luthier guitars are signed and dated.
[ترجمه گوگل]به طور معمول، ما متوجه می شویم که گیتارهای صنعتگر یا گیتارهای استاد luthier دارای امضا و تاریخ هستند [ترجمه ترگمان]به طور معمول، ما متوجه می شویم که گیتار، گیتار یا گیتار luthier به امضا رسیده و تاریخ آن قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Learn the double stitch with tips from an artisan in this free instructional crochet video.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی آموزشی رایگان قلاب بافی، دوخت را با نکاتی از یک صنعتگر بیاموزید [ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که بخیه دوگانه با نکاتی از یک هنرمند در این فیلم crochet آموزشی آزاد یاد بگیرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Unique new artisan rewards that assist in the crafting process.
[ترجمه گوگل]جوایز منحصر به فرد صنعتگر جدید که به فرآیند ساخت کمک می کند [ترجمه ترگمان]یک صنعتگر تازه منحصر به فرد، به پاداش هایی که در فرآیند ساخت و پرورش دست دارند، کمک می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. For instance, mankind could be replaced by humanity, craftsman by artisan, forefathers by ancestors, spaceman by astronaut and so on.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، بشر را میتوان جایگزین انسانها کرد، صنعتگر را صنعتگر، نیاکان را با اجداد، فضانوردان را با فضانورد و غیره جایگزین کرد [ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، بشر را می توان با انسانی، صنعتگران، صنعتگران، نیاکان، spaceman، و غیره جایگزین کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Often they are fishing illegally inside an area reserved for artisan fishermen, but the boats cover their identity numbers with mud.
[ترجمه گوگل]اغلب آنها به طور غیرقانونی در داخل منطقه ای که مخصوص ماهیگیران صنعتگر است ماهیگیری می کنند، اما قایق ها شماره هویت آنها را با گل می پوشانند [ترجمه ترگمان]اغلب آن ها به طور غیر قانونی در منطقه ای که برای ماهیگیران حرفه ای رزرو شده است، به طور غیر قانونی ماهیگیری می کنند، اما قایق ها با گل و لای، شماره هویت خود را پوشش می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If he was exploited by landowners and the merchant and artisan classes, this did not result in total dependence on them.
[ترجمه گوگل]اگر او توسط زمین داران و طبقات بازرگان و صنعتگران مورد استثمار قرار می گرفت، این امر منجر به وابستگی کامل به آنها نمی شد [ترجمه ترگمان]اگر او توسط مالکان و بازرگانان و بازرگانان مورد سو استفاده قرار می گرفت، این امر منجر به وابستگی کامل آن ها به آن ها نشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
صنعت کار (اسم)
artificer, artisan
صنعت گر (اسم)
artist, craftsman, artisan
افزارمند (اسم)
artisan, tradesman
انگلیسی به انگلیسی
• artist, creator; craftsman, skilled workman an artisan is a person who has a job which requires skill with their hands.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Skilled manual worker 🛠️ 🔍 مترادف: Craftsperson ✅ مثال: The artisan crafted beautiful pottery by hand.
صنعتگر مترادفش میشه craftsman
هنرمند ( هنرهای تجسمی )
استاد، اوستا
artisan ( هنرهای تجسمی ) واژه مصوب: هنرکار تعریف: فردی که آثار هنری صناعی به وجود می آورد
Artisan = Craftsman صنعت گر، صنعت کار، پیشه ور، دست ورز، هنر کار