artillery

/arˈtɪləri//ɑːˈtɪləri/

معنی: توپخانه
معانی دیگر: (قدیمی) دستگاه پرتاب (مانند منجنیق و زوبین افکن و غیره)، توپ و رسته ی توپخانه، علم توپخانه، دانش پرتابه افکنی یا گلوله افکنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: artilleryman (n.)
(1) تعریف: mounted large-caliber weapons, such as cannons or rocket launchers, used in land warfare and manned by a crew.
مترادف: weaponry
مشابه: battery, cannons, field guns, fieldpieces, guns, howitzers, mortars, ordnance, weapons

(2) تعریف: the branch of an army that uses these weapons.
مشابه: bombardiers, cannoneers, grenadiers, gunners, infantry

(3) تعریف: the science of using such weapons; gunnery.
مترادف: gunnery
مشابه: riflery

جمله های نمونه

1. artillery deployed to bear on the fort
توپخانه ای که برای هدفگیری به سوی قلعه آرایش شده بود

2. artillery fire
آتش توپخانه

3. artillery mount
قنداق توپ،سکوی توپ

4. artillery piece
قبضه ی توپ

5. an artillery discharge
شلیک توپخانه

6. an artillery duel
تیراندازی متقابل توپخانه

7. armored artillery
توپخانه ی زرهدار

8. fierce artillery attack
آتش شدید توپخانه

9. heavy artillery
توپخانه ی سنگین

10. mobilized artillery units
واحدهای جنبای توپخانه،یکان های توپخانه متحرک

11. the artillery laid down a barrage from the flanks
توپخانه از دو جناح سد آتش ایجاد کرد.

12. the artillery opened on the enemy
توپخانه بر روی دشمن آتش گشود.

13. the artillery section
رسد توپخانه

14. field artillery
توپخانه ی صحرایی

15. heavy artillery
توپخانه ی سنگین

16. medium artillery
(توپ جنگی با کالیبر بین 105 تا 155) توپخانه ی میان پرازه

17. the artillery
رسته ی توپخانه ی سنگین

18. an unexploded artillery shell
یک گلوله ی توپ منفجر نشده

19. heavy caliber artillery shells
گلوله های توپ سنگین

20. sounds of artillery rebounded from the mountains around the city
صدای توپخانه از کوه های اطراف شهر منعکس می شد.

21. the enemy's artillery was well camouflaged
توپخانه ی دشمن خوب نهان سازی شده بود.

22. the disposition of the artillery was shown on the map
نقشه آرایش توپخانه را نشان می داد.

23. the roll of the artillery
غرش توپخانه

24. the trajectory of an artillery shell
پرتابراه یک گلوله ی توپ

25. the deafening thunder of the enemy artillery
غرش گوشخراش توپخانه ی دشمن

26. they bombarded the city with heavy artillery
آنها شهر را با توپخانه سنگین گلوله باران کردند.

27. the city was within the range of our artillery
شهر در تیررس توپخانه ی ما بود.

28. The soldiers of the artillery train had panicked and cut the traces of their horses.
[ترجمه گوگل]سربازان قطار توپخانه وحشت زده بودند و رد اسب هایشان را بریده بودند
[ترجمه ترگمان]سربازان توپخانه دشمن وحشت زده و افسار اسب های خود را قطع کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The fire of our artillery troops raked their gunboat.
[ترجمه گوگل]آتش نیروهای توپخانه ما قایق توپدار آنها را با چنگک زد
[ترجمه ترگمان]آتش قشون توپخانه ما را جمع و جور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. He was a captain in the Royal Artillery.
[ترجمه گوگل]او کاپیتان توپخانه سلطنتی بود
[ترجمه ترگمان]او فرمانده گارد سلطنتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توپخانه (اسم)
ordnance, gunnery, artillery

انگلیسی به انگلیسی

• military unit responsible for operating large arms and missiles; weapons which fire projectiles; mounted firearms
artillery consists of large, powerful guns which are transported on wheels and used by an army.

پیشنهاد کاربران

Artillery fire : آتش توپخانه
Artillery attack : حمله توپخانه
Artillery strikes : حملات توپخانه ای
Artillery unit : واحد یا یکان توپخانه
Artillery blast : انفجار توپ
Artillery barrage : رگبار توپ
Artillary هم نوشته میشه
Two Yemenis killed in artillary attack peace talks
دو یمنی کشته شدند در حمله توپخانه آیی همزمان با نشست صلح یا گفتگوهای آتش بس

بپرس