صفت ( adjective )
مشتقات: artificially (adv.), artificiality (n.)
مشتقات: artificially (adv.), artificiality (n.)
• (1) تعریف: created by human beings.
• مترادف: man-made, synthetic
• متضاد: natural
• مشابه: manufactured
• مترادف: man-made, synthetic
• متضاد: natural
• مشابه: manufactured
- Many pilots get a large part of their training under artificial conditions.
[ترجمه گوگل] بسیاری از خلبانان بخش بزرگی از آموزش خود را در شرایط مصنوعی می گذرانند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از خلبانان بخش بزرگی از آموزش خود را تحت شرایط مصنوعی به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بسیاری از خلبانان بخش بزرگی از آموزش خود را تحت شرایط مصنوعی به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Most artificial fibers for carpets are less expensive than natural fibers.
[ترجمه گوگل] بیشتر الیاف مصنوعی برای فرش ارزان تر از الیاف طبیعی هستند
[ترجمه ترگمان] اکثر الیاف مصنوعی برای فرش ارزان تر از الیاف طبیعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اکثر الیاف مصنوعی برای فرش ارزان تر از الیاف طبیعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: created to imitate something natural.
• مترادف: imitation, simulated
• متضاد: genuine, natural, real
• مشابه: cultured, ersatz, fake, false, man-made, mock, sham, synthetic
• مترادف: imitation, simulated
• متضاد: genuine, natural, real
• مشابه: cultured, ersatz, fake, false, man-made, mock, sham, synthetic
- They play on artificial grass.
[ترجمه گوگل] آنها روی چمن مصنوعی بازی می کنند
[ترجمه ترگمان] آن ها روی چمن مصنوعی بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها روی چمن مصنوعی بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Do you ever use an artificial sweetener in your tea?
[ترجمه گوگل] آیا تا به حال از شیرین کننده مصنوعی در چای خود استفاده کرده اید؟
[ترجمه ترگمان] تا حالا از یه sweetener مصنوعی توی tea استفاده کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تا حالا از یه sweetener مصنوعی توی tea استفاده کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: not true or sincere; contrived; forced.
• مترادف: affected, contrived, forced, unnatural
• متضاد: earthy, natural
• مشابه: factitious, insincere, mannered, plastic, synthetic
• مترادف: affected, contrived, forced, unnatural
• متضاد: earthy, natural
• مشابه: factitious, insincere, mannered, plastic, synthetic
- The air seemed filled with artificial laughter.
[ترجمه مهدی] فضای تصنعی حاکم بود|
[ترجمه گوگل] هوا پر از خنده های مصنوعی به نظر می رسید[ترجمه ترگمان] به نظر می رسید که هوا از خنده مصنوعی پر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her apology sounded artificial to me.
[ترجمه گوگل] عذرخواهی او برای من مصنوعی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان] عذرخواهی او به نظر من مصنوعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] عذرخواهی او به نظر من مصنوعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید