artifact

/ˈɑːrtəˌfækt//ˈɑːtɪfækt/

معنی: مصنوع، محصول مصنوعی
معانی دیگر: چیزی که توسط انسان ساخته شده است (به ویژه ابزار و ظروف و جنگ افزارهای انسان اولیه)، دست ساخت، دست ساز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: artifactual (adj.)
(1) تعریف: any object made by human beings.

- The museum had an exhibit of ancient Mexican artifacts.
[ترجمه گوگل] این موزه دارای نمایشگاهی از آثار باستانی مکزیک بود
[ترجمه ترگمان] این موزه دارای آثار باستانی مکزیکی باستانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in scientific investigation, a spurious result or effect caused by the introduction of unintended elements or variables.

- These results are an artifact of not having chosen the subjects for the study randomly.
[ترجمه گوگل] این نتایج حاصل عدم انتخاب افراد مورد مطالعه به صورت تصادفی است
[ترجمه ترگمان] این نتایج ناشی از این است که افراد سوژه را به طور تصادفی انتخاب نکرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The museum has a fascinating collection of Celtic artifacts.
[ترجمه گوگل]این موزه مجموعه ای جذاب از مصنوعات سلتی دارد
[ترجمه ترگمان]این موزه مجموعه جالبی از آثار باستانی سلتیک را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Male speaker It's an artifact and a working sundial.
[ترجمه گوگل]بلندگو مرد این یک مصنوع و یک ساعت آفتابی در حال کار است
[ترجمه ترگمان]گوینده مرد یک اثر ساخت و یک ساعت آفتابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But no dream or artifact looms as large as his words.
[ترجمه گوگل]اما هیچ رویا یا اثری به بزرگی کلمات او به چشم نمی خورد
[ترجمه ترگمان]اما هیچ رویا یا چیز دیگری به بزرگی کلمات او نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A single obsidian artifact can not be expected to give a reliable date.
[ترجمه گوگل]نمی توان انتظار داشت که یک مصنوع ابسیدین تاریخ قابل اعتمادی را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]انتظار نمی رود که یک شی obsidian single یک تاریخ قابل اعتماد را ارایه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is a deliberate artifact of culture, and is socially constructed in myriad ways.
[ترجمه گوگل]این یک مصنوع عمدی فرهنگ است و از نظر اجتماعی به روش های بی شماری ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این یک اثر آگاهانه از فرهنگ است و از لحاظ اجتماعی به طرق مختلف ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. any spherically shaped artifact.
[ترجمه گوگل]هر مصنوع کروی شکل
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز مشکوکی شکل نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Software, is though, a cultural artifact of the modern world.
[ترجمه گوگل]اما نرم افزار یک مصنوع فرهنگی دنیای مدرن است
[ترجمه ترگمان]با این حال، نرم افزار، یک اثر فرهنگی در دنیای مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Caterina takes a dagger from the gallery artifact collection and goes to meet him.
[ترجمه گوگل]کاترینا یک خنجر از مجموعه مصنوعات گالری می گیرد و به ملاقات او می رود
[ترجمه ترگمان]کاترینا یک خنجر از مجموعه artifact گالری بیرون می کشد و برای ملاقات با او می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To date a coin or an artifact is not the same thing as to date the context in which it is found.
[ترجمه گوگل]تاریخ گذاری یک سکه یا یک مصنوع با تعیین تاریخ بافتی که در آن یافت می شود یکسان نیست
[ترجمه ترگمان]تا به امروز یک سکه یا یک عبارت دیگر همان چیزی نیست که در آن یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Create two manifestation relationships from the above artifact to the List and SortedList classes from the logical design model.
[ترجمه گوگل]از آرتیفکت بالا به کلاس های List و SortedList از مدل طراحی منطقی دو رابطه تجلی ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]دو نوع ارتباط را از محصول بالا تا لیست و کلاس های SortedList از مدل طراحی منطقی ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Each model artifact must be managed as a critical resource or corporate asset to ensure its integrity.
[ترجمه گوگل]هر مصنوع مدل باید به عنوان یک منبع حیاتی یا دارایی شرکت مدیریت شود تا از یکپارچگی آن اطمینان حاصل شود
[ترجمه ترگمان]هر محصول مدل باید به عنوان یک منبع مهم یا دارایی شرکتی مدیریت شود تا تمامیت آن تضمین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Heart is an artifact of significant malevolent power and may be of some use.
[ترجمه گوگل]قلب یک مصنوع با قدرت بدخواهانه قابل توجه است و ممکن است مفید باشد
[ترجمه ترگمان]قلب یک اثر مخرب از قدرت malevolent است و ممکن است از آن استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now that you have an artifact to deploy, create a Server Profile and configure it in the Server Profile editor.
[ترجمه گوگل]اکنون که یک آرتیفکت برای استقرار دارید، یک نمایه سرور ایجاد کنید و آن را در ویرایشگر پروفایل سرور پیکربندی کنید
[ترجمه ترگمان]حالا که یک شی داری برای استقرار، ایجاد یک مجموعه تنظیمات سرور و پیکربندی آن در ویرایشگر مجموعه تنظیمات سرور دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. While visiting a museum, a cursed artifact transports Annabel back in time!
[ترجمه گوگل]هنگام بازدید از یک موزه، یک مصنوع نفرین شده آنابل را به گذشته منتقل می کند!
[ترجمه ترگمان]در هنگام بازدید از یک موزه، یک آرتیفکت چشمک زن به موقع Annabel را به عقب حمل می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Create an artifact named LibrarySystem. cs under the package library.
[ترجمه گوگل]یک مصنوع به نام LibrarySystem ایجاد کنید cs در زیر کتابخانه بسته
[ترجمه ترگمان]یک محصول به نام LibrarySystem ایجاد کنید زیر کتابخانه بسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مصنوع (اسم)
artefact, artifact, piece of art, work of art

محصول مصنوعی (اسم)
artefact, artifact

تخصصی

[زمین شناسی] مصنوع وسیله ای که بوسیله انسان ساخته شده یا استفاده می شود.
[بهداشت] آرتیفکت
[صنعت] محصول، مصنوع، وسیله، ابزار، شیء، معمولا به ابزارهای ابتدایی ساخت دست بشر اطلاق می شود. - چیزی که با یک سری فعالیتهای علمی بدست می آید و بطور طبیعی و بدون استفاده از ابزارآلات و یا تحقیقات علمی قابل دستیابی نیست.

انگلیسی به انگلیسی

• tool; object; man made object (often referring to primitive tools)

پیشنهاد کاربران

دست سازه ، دست ساخته ، محصول و سازه ای
ترجمه ی فرحان از بقیه بهتر است.
در عکسبرداری و فیلم های پزشکی خیلی استفاده میشود.
خطای تصویر برداری است.
یعنی ضایعه ی واقعی بافت نیست ، دستگاه پارازیت داده است.
بنظرم علاوه بر مصنوع، می توان آن را فرآورده نیز معنی کرد.
فکر می کنم کلمه مصنوع، کمی نا مانوس است!
در اسکرام، استفاده ما از کلمه "artifact" به همان معنی است که توسعه دهندگان نرم افزار از آن استفاده می کنند:
" اطلاعات مهمی که در طول توسعه یک محصول مورد نیاز است. "
An object that has been made by a person, such as a tool or a decoration, especially one that is of
historical interest
دست ساخته، آنچه بشر ساخته یا شکل داده یا از آن استفاده کرده است، از نوع اشیا، سازه ها، وسایل، بافت ها، آرایه ها، سفالینه ها، سلاح ها و آثار هنری. به هر نوع دست ساخته ای که از مواد آلی ساخته شده است، مانند چوب، استخوان، عاج و شاخ دست ساخته آلی می گویند.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/artifact• https://en.wikipedia.org/wiki/Artifact_(archaeology)
پارازیت
رضایی
هنر دستی
نویز
یافته های مصنوعی
در علوم پزشکی در بافت شناسی و رایوگرافی بعنوان خطا های تصویر برداری عنوان میشه، چیزی که تو واقعیت نیست ولی در عکس هست. مثلا در عکس xray از استخوان امکان داره جایی چیزی مشاهده بشه ولی در واقعیت هیچ چیزی اونجا نباشه.
محصول
another spelling of artefact
ابزار های باستانی وقدیمی
artifact ( ژئوفیزیک )
واژه مصوب: پردازش‏ماند
تعریف: اثر اتفاقی و ناخواستۀ ناشی از داده‏برداری یا داده‏پردازی
هنر سازه
[روان شناسی] پدیده ی تصنعی
ناهمواری ( مثلا در مورد نمودار )
شیء دست ساز ( تاریخی )
– Artifacts suggestive of an ancient society
– The museum had an exhibit of ancient artifacts
– The museum has a collection of early Roman artifacts
در دانش مدیریت پروژه به معنای مستندات و اسنادی است که به عنوان خروجی های پروژه در نظر گرفته می شوند.
زیر خاکی
در علوم به معنای مصنوعی
مصنوعی و در برخی جملات بی کیفیت و fake
شیه تاریخی ( اشیائی مثل ابزارالات، اسلحه، شمشیرو غیره که در گذشته ساخته شده اند و از لحاظ تاریخی اهمیت دارند )
دست سازه تاریخی یا فرهنگی

ابزار دست ساز
بشرساخت
صنایع دستی
دست پخت، دست پرورده
ابزار
وسیله
محصول مصنوعی
بازمانده
ساخته ، سازه
artifacts made the human ساخته های دست بشر
شاهکار هنری با دوام
مصنوعی تصنعی
مصنوعی
دست ساز
مصنوع
💖👈
در عکاسی دیجیتال: عیوب یا اشکالات
دست سازه ، دست ساخته
کاردستی ، هنر دستی
ساخته هنری ، اثر هنری
مشتقات

عطیقه
دست ساز
یافته ها
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٠)

بپرس