articulatory

انگلیسی به انگلیسی

• separated into parts (phonetics)

پیشنهاد کاربران

در روانشناسی: تولید آوایی، گفتاری ( تولید صداهای گفتاری )
چندبخشی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : articulate
اسم ( noun ) : articulation
صفت ( adjective ) : articulate / articulated / articulatory
قید ( adverb ) : articulately
حرکتی
articulatory ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: تولیدی
تعریف: مربوط به اندام تولید
در علم آواشناسی زیر مجموعه زبانشناسی یعنی مفصل یا اندام منظور مفصل صوتی یا اندام صوتی هست
تلفظی
آوایی
طرز تکلم
تلفظ
قطعه قطعه
جدا شده
به قطعات کوچک تقسیم شده
صوتی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس