اسم ( noun )مشتقات: arthritic (adj.), arthritically (adv.), arthritic (n.)
• : تعریف: a disease of the joints in which they become painfully inflamed.
جمله های نمونه
1. arthritis has crippled her
ورم و درد مفاصل او را از حرکت انداخته است.
2. New ways to treat arthritis may provide an alternative to painkillers.
[ترجمه گوگل]راه های جدید برای درمان آرتریت ممکن است جایگزینی برای مسکن ها باشد [ترجمه ترگمان]روش های جدید برای درمان ورم مفاصل ممکن است جایگزین مصرف مسکن شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In later life she was crippled with arthritis.
[ترجمه شقایق] اواخر زندگی آرتروز اوراضعیف کرده بود
|
[ترجمه sobhan] در اواخر زندگی او به سیله آرتروز فلج شد
|
[ترجمه گوگل]در اواخر زندگی او به دلیل آرتروز فلج شد [ترجمه ترگمان]در زندگی بعد از ورم مفاصل فلج شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Arthritis and rheumatism are prominent crippling diseases.
[ترجمه گوگل]آرتریت و روماتیسم از بیماری های فلج کننده برجسته هستند [ترجمه ترگمان]ورم مفاصل و روماتیسم در معرض بیماری های فلج کننده و فلج کننده هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Rheumatoid arthritis has also been linked with the virus.
[ترجمه گوگل]آرتریت روماتوئید نیز با این ویروس مرتبط است [ترجمه ترگمان]آرتروز Rheumatoid هم با این ویروس ارتباط داشته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Fish oils are supposed to help relieve arthritis.
[ترجمه گوگل]روغن ماهی قرار است به تسکین آرتریت کمک کند [ترجمه ترگمان]روغن ماهی به تسکین ورم مفاصل کمک می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She's a martyr to her arthritis.
[ترجمه گوگل]او به آرتروزش شهید شده است [ترجمه ترگمان]اون برای ورم مفاصل خودش شهید شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His hands were gnarled with arthritis.
[ترجمه گوگل]دستانش از آرتروز غرغره شده بود [ترجمه ترگمان]دست هایش از ورم مفاصل گره خورده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His ailments include a mild heart attack and arthritis.
[ترجمه گوگل]از بیماری های او می توان به حمله قلبی خفیف و آرتروز اشاره کرد [ترجمه ترگمان]بیماری او شامل سکته قلبی خفیف و ورم مفاصل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Her condition was misdiagnosed as arthritis.
[ترجمه گوگل]بیماری او به اشتباه آرتریت تشخیص داده شد [ترجمه ترگمان]وضعیت اون به عنوان التهاب مفاصل اشتباه تشخیص داده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He's eighty and crippled with arthritis.
[ترجمه گوگل]او هشتاد ساله است و مبتلا به آرتروز فلج است [ترجمه ترگمان]او هشتاد سالشه و با التهاب مفاصل فلج شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Her arthritis kicks up in cold weather.
[ترجمه گوگل]آرتریت او در هوای سرد شروع می شود [ترجمه ترگمان]التهاب مفاصل او در هوای سرد فرو می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He's got arthritis and walks with a shuffle.
[ترجمه گوگل]او آرتروز دارد و با حرکت در حال راه رفتن است [ترجمه ترگمان]اون آرتروز داره و با گام هایی بلند راه میره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I have a touch of arthritis in the wrist.
[ترجمه گوگل]من یک لمس آرتریت در مچ دست دارم [ترجمه ترگمان]من دست ورم مفاصل در مچ دست دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Scientists are developing new drugs to treat arthritis.
[ترجمه گوگل]دانشمندان در حال توسعه داروهای جدید برای درمان آرتروز هستند [ترجمه ترگمان]دانشمندان در حال توسعه داروهای جدید برای درمان آرتروز هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
آرتروز (اسم)
arthritis
ورم مفاصل (اسم)
arthritis
اماس مفصل (اسم)
arthritis
تخصصی
[بهداشت] آرتریت
انگلیسی به انگلیسی
• inflammation of the joints (medicine) arthritis is a condition in which the joints in someone's body are swollen and painful.
پیشنهاد کاربران
آرتروز a disease which causes pain when you bend your arms , fingers
دوتفاوت: , Osteoarthritis means arthritis caused by a breakdown of the lining of the joints Rheumathoid arthritis means arthritis caused by swelling of the lining of the joints
a disease in which a person’s joints become swollen, and in which there is some loss in the ability to move them without pain بیماری که در آن مفاصل فرد متورم می شود و در آن توانایی حرکت بدون درد آنها از بین می رود. ... [مشاهده متن کامل]
التهاب مفصل یا آرتریت به برافروختگی مفصل که با ورم و درد و محدودیت حرکت همراه است، گفته می شود ( ایجاد عفونت در یک مفصل ) . فرهنگستان زبان فارسی برای آرتریت، واژه های بندآماس و مفصل آماس را تصویب کرده است.
آرتروز ( هر گونه بیماری دردناک مفصلی به ویژه نوع التهابی آن که با تحلیل سطح مفصل ها همراه است یا بصورت خلاصه � درد مفصل � ) Painful disease of the joints
( بیماری ) آرتروز - ورم مفاصل ?How often do you travel by buses or taxis? Why "I take the bus" to commute to work. I hire a taxi only when my old parents are travelling with me. My mother has 🔷arthritis🔷, so she finds it rather difficult to board a bus
التهاب مفصل یا مفاصل
arthritis ( اَرتاپزشکی ) واژه مصوب: مفصل آماس تعریف: برافروختگی ( inflammation ) مفصل که با ورم و درد و محدودیت حرکت همراه است |||متـ . بند آماس