arthritic

/arˈθrɪtɪk//ɑːˈθrɪtɪk/

معنی: ورم فصل، مبتلا به اماس مفصل، مربوط به ورم و اماس مفصل
معانی دیگر: طب مربوط به ورم و اماس مفصل

جمله های نمونه

1. Her hands were swollen and arthritic.
[ترجمه گوگل]دستانش متورم و آرتروز بود
[ترجمه ترگمان]دست هایش ورم کرده و ورم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I developed serious arthritic symptoms and chronic sinusitis.
[ترجمه گوگل]من دچار علائم جدی آرتریت و سینوزیت مزمن شدم
[ترجمه ترگمان]من علائم جدی مبتلا به ورم مفاصل و سینوزیت های حاد را ایجاد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the arthritic wind, we hung a fishing line over the transom and dragged it behind us.
[ترجمه گوگل]در باد ورم مفاصل، نخ ماهیگیری را روی ترانوس آویزان کردیم و آن را پشت سر خود کشیدیم
[ترجمه ترگمان]در باد ورم مفصلی ریسمان ماهیگیری را از روی پل آویزان کردیم و آن را پشت سر گذاشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If they are arthritic, their sight is poor, or they are subject to dizzy spells they may trip over the flex.
[ترجمه گوگل]اگر آنها آرتروز هستند، بینایی آنها ضعیف است، یا در معرض طلسم های سرگیجه قرار می گیرند، ممکن است بر روی فلکس گیر کنند
[ترجمه ترگمان]اگر مبتلا به ورم باشند، بینایی آن ها ضعیف است و یا آن ها در معرض spells هستند که ممکن است بر روی فلکس سفر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bolt was not strong, arthritic with age and corrosion.
[ترجمه گوگل]پیچ قوی نبود، با افزایش سن و خوردگی آرتروز داشت
[ترجمه ترگمان]ورم به دلیل پیری و پیری قوی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The manager chased Cowen, who is arthritic, and handed him over to police.
[ترجمه گوگل]مدیر کوئن را که آرتروز دارد تعقیب کرد و او را به پلیس تحویل داد
[ترجمه ترگمان]مدیر Cowen که مبتلا به ورم شده و به پلیس تحویل داده شد، را تعقیب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She led the way, hobbling on arthritic knees and ankles, into her sitting-room whose windows looked down on the street.
[ترجمه گوگل]او راه را در حالی که روی زانوها و مچ پاهای مبتلا به آرتروز تکان می‌داد، به اتاق نشیمنش هدایت کرد که پنجره‌هایش به خیابان نگاه می‌کرد
[ترجمه ترگمان]به راه افتاد و لنگ لنگان لنگان لنگان لنگان لنگان به طرف اتاق نشیمن او رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Talismanic paperweight, talismanic brother-substitute, talismanic memory of the Arthritic Witch of Fun.
[ترجمه گوگل]وزن کاغذ طلسم، برادر طلسم، خاطره طلسم جادوگر سرگرم کننده آرتریت
[ترجمه ترگمان]وزنه بلورین، جانشین برادر جایگزین، و خاطره ساحره پیر Fun
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He walks with a cane because of an arthritic leg.
[ترجمه گوگل]او به دلیل آرتروز با عصا راه می رود
[ترجمه ترگمان]با عصا راه میره چون پای ورم داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What symptom is arthritic early days?
[ترجمه گوگل]آرتروز در روزهای اولیه چه علامتی دارد؟
[ترجمه ترگمان]چه علائمی در روزه ای خیلی زود از بین رفته؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Arthritic knee conditions should be treated with caution.
[ترجمه گوگل]شرایط آرتروز زانو باید با احتیاط درمان شود
[ترجمه ترگمان]شرایط زانو زدن باید با احتیاط رفتار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ligament pulls injury, cartilage to tear off, arthritic disease, neuralgic etc is common " gem gal is ill " .
[ترجمه گوگل]آسیب کشیدن رباط، پاره شدن غضروف، بیماری آرتریت، نورالژیک و غیره شایع است "Gem gal بیمار است"
[ترجمه ترگمان]ligament مجروح شده، غضروف را به بیرون می کشد، بیماری مبتلا به ورم مفاصل، neuralgic و غیره معمول است و \"دختر زیبا بیمار است\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An insole especially advantageous for arthritic or diabetic patients comprises three layers and is shaped in a form which provides an arch support and an integral heel receiving area.
[ترجمه گوگل]یک کفی مخصوصاً برای بیماران مبتلا به آرتروز یا دیابت مفید است که از سه لایه تشکیل شده و به شکلی شکل می‌گیرد که یک قوس پشتی و یک ناحیه پذیرنده پاشنه پا را فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک insole به ویژه برای بیماران مبتلا به ورم مفاصل و مبتلا به دیابت شامل سه لایه است و به شکلی شکل می گیرد که یک پشتیبان قوس و یک پایه انتگرالی برای بیماران مبتلا به دیابت فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bryant, who has an arthritic finger and a gimpy ankle among several minor injuries, left practice early to stay rested.
[ترجمه گوگل]برایانت که در میان چندین آسیب جزئی، انگشت آرتروز و مچ پا گیج شده دارد، تمرین را زودتر ترک کرد تا استراحت کند
[ترجمه ترگمان]برایانت که یک انگشت arthritic و مچ پا gimpy در میان چندین جراحت کوچک دارد، کمی زودتر از موعد شروع به استراحت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ورم فصل (اسم)
arthritic

مبتلا به ام اس مفصل (صفت)
arthritic

مربوط به ورم و اماس مفاصل (صفت)
arthritic

انگلیسی به انگلیسی

• one who suffers from arthritis (inflammation of the joints)
of or pertaining to arthritis (inflammation of the joints)
an arthritic person or joint is affected by arthritis.

پیشنهاد کاربران

آماس مفصلی: ( صفت ) متاثر یا مربوط به آرتریت ■ ( اسم ) فردی که از آرتریت رنج می برد
مربوط به آرتروز

بپرس