artfulness


معنی: مهارت، عیاری، خاتوله
معانی دیگر: حیله گری، زیرکی

جمله های نمونه

1. Weegee's photographs are full of artfulness, and artifice.
[ترجمه گوگل]عکس‌های ویگی پر از هنر و هنر هستند
[ترجمه ترگمان]عکس های s پر از artfulness و تزویر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mr. Renton I have always appreciated the artfulness with which my hon. Friend asks questions.
[ترجمه گوگل]آقای رنتون من همیشه قدردان هنرنمایی آقای من بوده ام دوست سوال می پرسد
[ترجمه ترگمان]آقای \"Renton\" من همیشه از \"artfulness\" قدردانی می کنم که \" که مال منه \" دوست از طرف دوست سوال میپرسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Juan Manuel Fangio and Nino Farina won titles at even more venerable ages and he has the talent, experience and artfulness, some call it low cunning, to make it a success.
[ترجمه گوگل]خوان مانوئل فانجیو و نینو فارینا در سنین ارجمندتر عناوین کسب کردند و او استعداد، تجربه و مهارت دارد که برخی آن را حیله گری کم می خوانند تا آن را به موفقیت برساند
[ترجمه ترگمان]خوان مانوئل Fangio و نینو Farina در سن more عنوان قهرمانی را کسب کردند و او استعداد، تجربه و artfulness را دارد، برخی آن را نیرنگ آمیز می نامند، تا این موفقیت را به موفقیت برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Science, or what Hobbes simply calls " by the name "reason," is simply the fullest expression of human artfulness.
[ترجمه گوگل]علم، یا چیزی که هابز به سادگی آن را با نام «عقل» می‌نامد، به سادگی کامل‌ترین بیان هنرنمایی انسان است
[ترجمه ترگمان]علم، یا چیزی که هابز با نام \"عقل\" می نامد، تنها بیان کامل of انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Here’s what I learned from this recent encounter with a true artiste of life, and what might help us all bring a touch of artfulness to our own living.
[ترجمه گوگل]این چیزی است که من از این رویارویی اخیر با یک هنرمند واقعی زندگی یاد گرفتم، و چه چیزی ممکن است به همه ما کمک کند تا کمی هنر به زندگی خود بیاوریم
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که من از این برخورد اخیر با یک artiste واقعی از زندگی آموختم، و چیزی که ممکن است به همه ما کمک کند تا به زندگی خودمان ارتباط برقرار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مهارت (اسم)
skill, craft, address, agility, dexterity, proficiency, ingenuity, adroitness, deftness, artfulness, workmanship, knack, expertness

عیاری (اسم)
agility, cunning, craftiness, wiliness, deceitfulness, deftness, artfulness, dodge, imposture

خاتوله (اسم)
baseness, meanness, cunning, craftiness, artfulness, turpitude, pettiness, dirtiness, infamy, ignobility, villainy, rascality

انگلیسی به انگلیسی

• cunning, shrewdness, slyness; artisanship, workmanship

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : art / artist / artfulness / artlessness
✅️ صفت ( adjective ) : artful / artistic / artless / arty
✅️ قید ( adverb ) : artfully / artistically / artlessly

بپرس