[ترجمه گوگل] یک راه حل هنرمندانه [ترجمه ترگمان] یک راه حل ماهرانه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: displaying art or skill. • متضاد: artless • مشابه: adept, adroit, artistic, deft, dextrous, skillful
جمله های نمونه
1. an artful swindle
گوشبری نیرنگ آمیز
2. her artful modifications of the play's text filled everyone with admiration
دخل و تصرف های هنرمندانه ی او در متن نمایشنامه همه را غرق تحسین کرد.
3. the artful accountant who embezzeled the company's money
حسابدار حیله گری که پول شرکت را اختلاس کرد
4. He's very artful but sometimes miscarries.
[ترجمه امیر جباری] او خیلی ماهر است اما گاهی اشتباه میکند.
|
[ترجمه گوگل]او بسیار باهوش است اما گاهی اوقات سقط می کند [ترجمه ترگمان]خیلی استادانه است، اما بعضی وقت ها miscarries [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Some politicians have realised that there are more artful ways of subduing people than shooting or jailing them.
[ترجمه امیر جباری] برخی سیاستمداران به این نتیجه رسیده اند که به غیر از شلیک کردن یا حبس نمودن، راه های زیرکانه تری برای عقب کشیدن مردم وجود دارد.
|
[ترجمه گوگل]برخی از سیاستمداران دریافتهاند که روشهای هنرمندانهتری برای تسلیم کردن مردم نسبت به تیراندازی یا زندانی کردن آنها وجود دارد [ترجمه ترگمان]برخی از سیاستمداران فهمیده اند که روش های بیشتری برای غلبه بر مردم نسبت به عکاسی یا زندانی کردن آن ها وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He has shown himself to be an artful politician.
[ترجمه گوگل]او خود را یک سیاستمدار باهوش نشان داده است [ترجمه ترگمان]او خود را یک سیاست مدار حقه باز نشان داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. That man used artful means to find out secrets.
[ترجمه گوگل]آن مرد برای کشف اسرار از ابزارهای ماهرانه استفاده کرد [ترجمه ترگمان]این مرد برای پیدا کردن اسرار استفاده می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There is also an artful contrast of shapes.
[ترجمه گوگل]همچنین تضاد هنرمندانه ای از اشکال وجود دارد [ترجمه ترگمان]همچنین یک تضاد مکارانه اشکال وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The bass, taught and heavy, resonates with the artful, snazzy percussion.
[ترجمه گوگل]باس، آموزش داده شده و سنگین، با سازهای کوبه ای هنرمندانه و جذاب طنین انداز می شود [ترجمه ترگمان]صدای بم، تعلیم و تربیت، با چاشنی ماهرانه، پرکاشن، snazzy، طنین دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He noticed the artful make-up, the elegant hair style.
[ترجمه گوگل]او متوجه آرایش ماهرانه، مدل موهای زیبا شد [ترجمه ترگمان]وی متوجه این آرایش ماهرانه و آرایش موی آراسته شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Charles's talk was an artful and seductive sales pitch. . . .
[ترجمه گوگل]صحبت های چارلز یک طرح فروش هنرمندانه و فریبنده بود [ترجمه ترگمان]صحبت های چارلز یک تبلیغ ماهرانه و اغوا کننده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The script is an artful adaptation of a novel by Rosa Guy.
[ترجمه گوگل]فیلمنامه اقتباسی هنرمندانه از رمانی از رزا گای است [ترجمه ترگمان]فیلمنامه اقتباسی ماهرانه از رمان رو زا است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He's an artful devil!
[ترجمه گوگل]او یک شیطان هنرمند است! [ترجمه ترگمان]شیطون artful! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Young people from welfare-dependent single-parent families just aren't artful dodgers ready to graduate into serious crime and a moral vacuum.
[ترجمه گوگل]جوانان خانوادههای تکوالدی وابسته به رفاه، طفرهگرهای ماهری نیستند که آماده فارغالتحصیل شدن در جنایات جدی و خلاء اخلاقی باشند [ترجمه ترگمان]جوانانی که از خانواده های تک والدینی وابسته به رفاه اجتماعی هستند، آماده خدمت سربازی با جرایم جدی و خلا اخلاقی نیستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. But the arrangement is more artful than it might appear to be at first sight.
[ترجمه گوگل]اما این چیدمان هنرمندانه تر از آن چیزی است که در نگاه اول به نظر می رسد [ترجمه ترگمان]اما این ترتیب از آن چیزی است که ممکن است در نظر اول جلوه کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید