arterial

/arˈtɪriəl//ɑːˈtɪəriəl/

معنی: شریانی، مربوط به شریان یا سرخرگ
معانی دیگر: وابسته به شاهراه یا آبراه اصلی، عمده، حیاتی، وابسته به سرخرگ، شاهرگی، سرخرگی، وابسته به خون سرخرگ ها (از خون سیاهرگ ها روشن تر است)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, relating to, or similar to the arteries.

(2) تعریف: of or relating to a major route or highway.
اسم ( noun )
مشتقات: arterially (adv.)
• : تعریف: a major route or highway.
مشابه: highway

جمله های نمونه

1. an extensive network of arterial highways
شبکه ی گسترده ای از راه های حیاتی

2. This can happen with chronic diabetes or arterial disease.
[ترجمه گوگل]این می تواند با دیابت مزمن یا بیماری شریانی اتفاق بیفتد
[ترجمه ترگمان]این می تواند با دیابت مزمن یا بیماری شریانی رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In such arteriovenous malformations, much of the oxygenated arterial blood is shunted directly into the veins without ever traversing the capillaries.
[ترجمه گوگل]در چنین ناهنجاری های شریانی وریدی، بیشتر خون شریانی اکسیژن دار مستقیماً بدون عبور از مویرگ ها به داخل سیاهرگ ها منتقل می شود
[ترجمه ترگمان]در چنین ناهنجاری های arteriovenous، بیشتر خون شریانی اکسیژن دار به طور مستقیم به رگ ها و بدون عبور از مویرگ ها صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The variability in mean arterial pressure within and between subjects was 4% and 6% respectively.
[ترجمه گوگل]تغییرات فشار شریانی در داخل و بین افراد به ترتیب 4% و 6% بود
[ترجمه ترگمان]تغییرپذیری در میانگین فشار شریانی در داخل و بین سوژه ها به ترتیب ۴ % و ۶ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All patients had continuous monitoring of arterial pressure and urine output.
[ترجمه گوگل]همه بیماران نظارت مداوم بر فشار شریانی و برون ده ادرار داشتند
[ترجمه ترگمان]تمامی بیماران مبتلا به فشار شریانی و خروجی ادرار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Discussion Arterial pseudoaneurysms are not uncommon with acute or, more often, chronic pancreatitis especially when pseudocysts are present.
[ترجمه گوگل]بحث: آنوریسم های کاذب شریانی در پانکراتیت حاد یا اغلب مزمن، به خصوص زمانی که کیست های کاذب وجود دارند، غیرمعمول نیستند
[ترجمه ترگمان]بحث در مورد pseudoaneurysms pseudoaneurysms با حاد و یا بیشتر، بویژه وقتی که pseudocysts وجود دارند، غیرمعمول نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The 2 groups had similar ages, arterial blood gases, and spirometry.
[ترجمه گوگل]دو گروه سن، گازهای خون شریانی و اسپیرومتری مشابه داشتند
[ترجمه ترگمان]۲ گروه دارای سنین مشابه، گازهای خونی شریانی و spirometry هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We have not studied whether indomethacin affects arterial blood flow.
[ترجمه گوگل]ما مطالعه نکرده ایم که آیا ایندومتاسین بر جریان خون شریانی تأثیر می گذارد یا خیر
[ترجمه ترگمان]ما مطالعه نکردیم که آیا indomethacin بر جریان خون شریانی تاثیر می گذارد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mean arterial pressure was the most important variable to adjust for between the two groups.
[ترجمه گوگل]فشار متوسط ​​شریانی مهمترین متغیری بود که برای تنظیم بین دو گروه انجام شد
[ترجمه ترگمان]میانگین فشار شریانی مهم ترین متغیر برای سازگاری بین دو گروه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Directly measured tissue oxygen tension and arterial oxygen tension assess tissue perfusion.
[ترجمه گوگل]تنش اکسیژن بافت به طور مستقیم اندازه گیری شده و تنش اکسیژن شریانی، پرفیوژن بافت را ارزیابی می کند
[ترجمه ترگمان]با اندازه گیری فشار اکسیژن بافت و فشار شریانی اکسیژن، بافت perfusion بافت را مورد ارزیابی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusions Cigarette smoking is a major cause of arterial disease, whether of the heart, brain or legs.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری سیگار یکی از علل اصلی بیماری‌های شریانی، چه در قلب، چه مغز و چه پاها است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری سیگار کشیدن سیگار علت اصلی بیماری شریانی، چه از قلب، مغز یا پاها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Eventually, however, arterial blood gas values will be required to make a definitive acid-base diagnosis.
[ترجمه گوگل]با این حال، در نهایت، مقادیر گاز خون شریانی برای تشخیص قطعی اسید-باز مورد نیاز خواهد بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، در نهایت مقدار فشار خون شریانی برای ایجاد یک تشخیص قطعی اسید مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The next step is to obtain arterial blood gas measurements.
[ترجمه گوگل]مرحله بعدی اندازه گیری گاز خون شریانی است
[ترجمه ترگمان]گام بعدی بدست آوردن اندازه گیری گاز شریانی خونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. By instigating a calcium deficiency inside the cells, the drugs cause muscles lining arterial walls to relax.
[ترجمه گوگل]این داروها با ایجاد کمبود کلسیم در داخل سلول ها باعث شل شدن عضلات پوشاننده دیواره شریان می شوند
[ترجمه ترگمان]با تحریک یک کمبود کلسیم در داخل سلول ها، این داروها باعث می شود که ماهیچه ها دیواره های عروقی را فشار دهند تا آرام شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شریانی (صفت)
arterial

مربوط به شریان یا سرخرگ (صفت)
arterial

تخصصی

[عمران و معماری] شریانی

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to an artery
arterial means involving or relating to your arteries and the movement of blood through your body.
an arterial road or railway is a road or railway that is the main route from one place to another.

پیشنهاد کاربران

1. سرخرگی. شریانی . ( مربوط به ) سرخرگ ها 2. اصلی. مهم. حیاتی
شریانی، مربوط به شریان یا سرخرگ

بپرس