art critic

جمله های نمونه

1. His stature as an art critic was tremendous.
[ترجمه گوگل]جایگاه او به عنوان یک منتقد هنری فوق العاده بود
[ترجمه ترگمان]مقام او به عنوان یک منتقد هنری فوق العاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She is a very discerning art critic.
[ترجمه گوگل]او یک منتقد هنری بسیار برجسته است
[ترجمه ترگمان]او یک منتقد هنری بسیار باهوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An art critic also needs a gift for persuasion, perhaps rather more than a head for exposition and argument.
[ترجمه گوگل]یک منتقد هنری نیز به هدیه ای برای متقاعد کردن نیاز دارد، شاید بیشتر از سر برای توضیح و استدلال
[ترجمه ترگمان]یک منتقد هنری نیز به یک هدیه برای ترغیب نیاز دارد، شاید بیشتر از یک سر برای بیان و استدلال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Richard Dorment, art critic of the Daily Telegraph, is certainly not impressed.
[ترجمه گوگل]ریچارد دورمنت، منتقد هنری دیلی تلگراف، مطمئناً تحت تأثیر قرار نگرفته است
[ترجمه ترگمان]ریچارد Dorment، منتقد هنری دیلی تلگراف، قطعا تحت تاثیر قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The art critic is thus bound to consider with care what standards of comparison should be used.
[ترجمه گوگل]بنابراین، منتقد هنری موظف است با دقت بررسی کند که چه معیارهایی برای مقایسه باید مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، منتقد هنری موظف است که در نظر داشته باشد که چه استانداردهای مقایسه ای باید مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Between 1908 and 1912 Ross was art critic on the Morning Post.
[ترجمه گوگل]راس بین سال‌های 1908 و 1912 منتقد هنری در مورنینگ پست بود
[ترجمه ترگمان]بین ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۲، راس در روزنامه مورنینگ پست منتقد هنری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Incidentally, the good art critic should be the reader's friend in refusing to be impressed by art market prices.
[ترجمه گوگل]اتفاقاً منتقد هنری خوب باید دوست خواننده باشد تا تحت تأثیر قیمت های بازار هنر قرار نگیرد
[ترجمه ترگمان]در ضمن، منتقد هنری خوب باید دوست خواننده در امتناع از قرار گرفتن تحت تاثیر قیمت های بازار هنری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Marriage to a middle-aged art critic who has turned dealer.
[ترجمه گوگل]ازدواج با یک منتقد هنری میانسال که به دلال تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]ازدواج یک منتقد هنری میانسال است که تاجر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Any art critic may take such a position, but a historian almost never.
[ترجمه گوگل]هر منتقد هنری ممکن است چنین موضعی اتخاذ کند، اما یک مورخ تقریباً هرگز
[ترجمه ترگمان]هر منتقد هنری ممکن است چنین مقامی داشته باشد، اما یک مورخ تقریبا هرگز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Times art critic Christopher Knight contributed to this report.
[ترجمه گوگل]کریستوفر نایت منتقد هنری تایمز در این گزارش مشارکت داشت
[ترجمه ترگمان]کریستوفر نایت، منتقد هنری تایمز، در تهیه این گزارش نقش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. English art critic Clive Bell puts forward a famous the esthetics sets question "the form that have intention to the flavor", produced the important influence to the modem art.
[ترجمه گوگل]کلایو بل، منتقد هنری انگلیسی، سؤال معروف مجموعه های زیبایی شناسی را مطرح می کند: «شکلی که قصد طعم دارد و تأثیر مهمی بر هنر مدرن داشته است
[ترجمه ترگمان]کلایو بل، منتقد هنری انگلیسی، یک سوال معروف را مطرح می کند که \"شکلی که قصد دارد طعم دارد\"، تاثیر مهمی را بر هنر مودم ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Being an art critic is easy, being a good art critic is very hard.
[ترجمه گوگل]منتقد هنری بودن آسان است، منتقد هنری خوب بودن بسیار سخت است
[ترجمه ترگمان]بودن به عنوان یک منتقد هنری آسان است، که یک منتقد هنری خوب بودن بسیار مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He cited a word of a famous art critic to give himself a little confidence on his painting gift.
[ترجمه گوگل]او به سخنان یکی از منتقدان هنری مشهور اشاره کرد تا به هدیه نقاشی خود کمی اعتماد کند
[ترجمه ترگمان]او به یک منتقد هنری مشهور اشاره کرد تا کمی به استعداد نقاشی اش اعتماد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was also for a time the art critic of "The Scotsman".
[ترجمه گوگل]او همچنین مدتی منتقد هنری «اسکاتلندی» بود
[ترجمه ترگمان]او همچنین برای مدتی منتقد هنری \"The Scotsman\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who judges and interprets the relative merits of works of art

پیشنهاد کاربران

بپرس