اسم ( noun )
• (1) تعریف: a building used for the storage or manufacture of weapons, munitions, and other military equipment; armory.
• مترادف: armory
• مشابه: depository, depot, dump, magazine, repository, storehouse, warehouse
• مترادف: armory
• مشابه: depository, depot, dump, magazine, repository, storehouse, warehouse
- They dropped a bomb on their enemy's arsenal.
[ترجمه گوگل] آنها یک بمب بر روی زرادخانه دشمن خود انداختند
[ترجمه ترگمان] ان ها یک بمب روی زرادخانه شان انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ان ها یک بمب روی زرادخانه شان انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a building used for the training of soldiers.
- The recruits reported to the arsenal for training.
[ترجمه گوگل] افراد جذب شده برای آموزش به زرادخانه گزارش دادند
[ترجمه ترگمان] سربازان به انبار مهمات جنگ گزارش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سربازان به انبار مهمات جنگ گزارش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: any supply or store.
• مترادف: fund, stock, store, supply
• مشابه: accumulation, collection, inventory, stockpile
• مترادف: fund, stock, store, supply
• مشابه: accumulation, collection, inventory, stockpile
- He had an arsenal of jokes for any occasion.
[ترجمه گوگل] او برای هر مناسبتی زرادخانه شوخی داشت
[ترجمه ترگمان] او برای هر فرصتی یک زرادخانه دست و پا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او برای هر فرصتی یک زرادخانه دست و پا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید