arrogation


معنی: بخود بستن، ادعای بیجا
معانی دیگر: ادعای بیجا، بخود بستن

جمله های نمونه

1. Therefore, mutual arrogation of Theory-thinking and Engineering-thinking is hard to avoid between instruction theory and teaching practice.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اجتناب از استکبار متقابل نظریه-تفکر و مهندسی-تفکر بین تئوری آموزش و عمل تدریس دشوار است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، arrogation متقابل نظریه - تفکر و مهندسی - تفکر دشوار است تا بین نظریه آموزش و عمل آموزش اجتناب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the late of the Weijin era, the arrogation of the revenge logic to the law became more and more prominence in the revenge literature theme.
[ترجمه گوگل]در اواخر عصر ویجین، تسلیم منطق انتقام جویی به قانون بیش از پیش در موضوع ادبیات انتقام جویی برجسته شد
[ترجمه ترگمان]در اواخر دوره Weijin، منطق انتقام جویانه نسبت به قانون بیشتر و بیشتر در موضوع ادبیات انتقام برجسته تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He clung to the destruction, impinge and arrogation of the civilization by death. Hiding behind the figures of women, he expressed his rebel mind with extreme sense stimulation.
[ترجمه گوگل]او به ویرانی، تجاوز و غرور تمدن با مرگ چسبید او که در پشت چهره های زنان پنهان شده بود، ذهن شورشی خود را با تحریک شدید حسی بیان کرد
[ترجمه ترگمان]او به ویرانی چنگ انداخت، و با مرگ به arrogation تمدن برخورد کرد پس از پنهان کردن چهره زنان، ذهن rebel خود را با تحریک حسی شدید بیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The arrogation of ideology illustrates that the neutrality and non-neutrality will inevitably integrated in social sciences.
[ترجمه گوگل]استکبار ایدئولوژی نشان می دهد که بی طرفی و بی طرفی ناگزیر در علوم اجتماعی ادغام خواهند شد
[ترجمه ترگمان]The ایدئولوژی نشان می دهد که بی طرفی و عدم بی طرفی به ناچار در علوم اجتماعی یکپارچه خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The crime by takingadvantage of duty includes illegal arrogation to oneself, use(embezzlement, misappropriation and abuse)and so on.
[ترجمه گوگل]جرم ناشی از استیفای وظیفه شامل استیضاح غیرقانونی به خود، استفاده (اختلاس، اختلاس و سوء استفاده) و غیره است
[ترجمه ترگمان]جرم ناشی از عوارض گمرکی شامل arrogation غیر قانونی برای خود، استفاده (اختلاس، اختلاس و سو استفاده)و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The subjectivity of translator shows itself not only in the differences in the governing of a certain ideology and poetics, but also in the arrogation of power.
[ترجمه گوگل]سوبژکتیویته مترجم نه تنها در تفاوت های حاکمیت بر ایدئولوژی و شاعرانگی خاص، بلکه در استکبار قدرت نیز خود را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]ذهنیت مترجم، نه تنها در تفاوت ها در اداره یک ایدئولوژی و نظم خاص، بلکه در حوزه قدرت، خود را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Secondly, Two opposite situations appear. One is that there are arrogation and recession in the implementation process of teachers' legal authority.
[ترجمه گوگل]ثانیاً دو حالت متضاد ظاهر می شود یکی اینکه در روند اجرای اختیارات قانونی معلمان استکبار و رکود وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، دو موقعیت مخالف پدیدار می شوند یکی این است که arrogation و رکود اقتصادی در فرآیند اجرای اختیارات قانونی معلمان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بخود بستن (اسم)
arrogation

ادعای بیجا (اسم)
arrogation

انگلیسی به انگلیسی

• taking of something unjustly

پیشنهاد کاربران

بپرس