arrogance

/ˈerəɡəns//ˈærəɡəns/

معنی: سر بالایی، تکبر، غرور، نخوت، گستاخی، شدت عمل، گردنفرازی، خود رایی، خود سری، خیره سری، عظمت، خود بینی
معانی دیگر: باد دماغ، لافزنی، نخوت (arrogancy هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: arrogancy (n.)
(1) تعریف: the condition or quality of being arrogant; excessive belief in one's superiority; excessive pride.
مترادف: egotism, haughtiness, self-importance
متضاد: humility, modesty
مشابه: conceit, pride, self-assurance, self-confidence, snobbery, vanity

- It was his arrogance that made him believe she would marry him regardless of how he treated her.
[ترجمه محمدرضا جعفری] این از خود بزرگ بینی اش بود که فکر میکرد آن خانم با او ازدواج میکند ، بدون درنظر گرفتن رفتاری که با آن خانم داشت .
|
[ترجمه گوگل] این غرور او بود که باعث شد باور کند بدون توجه به رفتار او با او ازدواج خواهد کرد
[ترجمه ترگمان] این غرورش بود که او را وادار به ازدواج با او می کرد، صرف نظر از اینکه چگونه با او رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: disagreeable behavior resulting from this condition.
مترادف: hauteur, imperiousness, superciliousness
مشابه: braggadocio, condescension, contumely, disdain, insolence, pomposity

- He was asked to leave because his arrogance was offending everyone.
[ترجمه محمدرضا جعفری] از او تقاضا شد که محل را ترک کند ، چون خودبزرگ بینی اش همه را رنجانده بود .
|
[ترجمه گوگل] از او خواسته شد که آنجا را ترک کند زیرا تکبر او همه را آزار می داد
[ترجمه ترگمان] او از او تقاضا کرده بود که به این خاطر که تکبر و تکبر همه را رنجانده است از اینجا خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. napoleon's arrogance caused his defeat
بلند پروازی های ناپلئون موجب شکستش شد.

2. the victors' arrogance intensified the people's hatred
نخوت فاتحین نفرت مردم را بیشتر کرد.

3. The boast of arrogance soon turns to shame.
[ترجمه گوگل]لاف تکبر به زودی به شرم تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]غرور و تکبر خیلی زود باعث شرمساری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His confidence was misread as arrogance.
[ترجمه گوگل]اعتماد به نفس او به اشتباه به عنوان تکبر خوانده شد
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس او مثل تکبر و تکبر خوانده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I disliked him for his arrogance.
[ترجمه Nora] به خاطر غرورش ازش خوشم نیومد
|
[ترجمه گوگل]من او را به خاطر تکبرش دوست نداشتم
[ترجمه ترگمان]من از او به خاطر تکبر و خودبینی او خوشم نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. False humility and its obverse, arrogance, are equally unpleasant.
[ترجمه گوگل]فروتنی کاذب و عکس آن، تکبر، به همان اندازه ناخوشایند هستند
[ترجمه ترگمان]خاکساری غلط و تکبر و گستاخی آن نیز به همان اندازه ناخوشایند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His boozing, arrogance, and hair-trigger temper have often led him into ugly nightclub brawls.
[ترجمه گوگل]مشروب الکلی، غرور، و خلق و خوی تحریک کننده مو او را اغلب به دعواهای زشت کلوپ شبانه سوق داده است
[ترجمه ترگمان]boozing و arrogance و hair که اغلب او را به مبارزه در کلوپ شبانه زشتی سوق می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her arrogance has disenchanted many of her former admirers.
[ترجمه گوگل]غرور او بسیاری از تحسین کنندگان سابقش را افسون کرده است
[ترجمه ترگمان]این گستاخی بسیاری از ستایندگان former را از خود نشان داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You might not like O'Donnel's arrogance, but it's hard to fault what he does on the field.
[ترجمه گوگل]ممکن است از غرور اودونل خوشتان نیاید، اما سخت است که از کاری که او در زمین انجام می دهد ایراد بگیرید
[ترجمه ترگمان]شاید از تکبر و تکبر او خوشت نیاید، اما عیب ندارد که او در مزرعه چکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His arrogance was utterly repellent to her.
[ترجمه گوگل]تکبر او برای او کاملاً نفرت انگیز بود
[ترجمه ترگمان]غرورش او را به کلی بیزار کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Arrogance is often a defence mechanism.
[ترجمه گوگل]تکبر اغلب یک مکانیسم دفاعی است
[ترجمه ترگمان]غرور و نخوت اغلب یک مکانیزم دفاعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He's widely disliked in the company for his arrogance.
[ترجمه گوگل]او در شرکت به دلیل گستاخی اش به شدت مورد نفرت است
[ترجمه ترگمان]او در این شرکت از تکبر و تکبر او متنفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The arrogance and selfishness of different interest groups never ceases to amaze me.
[ترجمه گوگل]غرور و خودخواهی گروه‌های ذی‌نفع مختلف هرگز تعجب من را متوقف نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]گستاخی و خودخواهی گروه های مختلف منافع هرگز مرا شگفت زده نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His own arrogance made him oblivious to the criticisms of others.
[ترجمه گوگل]غرور خودش او را از انتقاد دیگران غافل می کرد
[ترجمه ترگمان]تکبر خاص او باعث شد که او نسبت به انتقادات دیگران بی توجه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His arrogance knew no limits.
[ترجمه گوگل]تکبر او حد و مرزی نمی شناخت
[ترجمه ترگمان]غرورش حد و محدودیتی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سربالایی (اسم)
acclivity, uphill, accolade, haughtiness, arrogance, ascent, rise, upgrade

تکبر (اسم)
ruff, arrogance, affectation, pride, insolence, height, ruffle, turgescence

غرور (اسم)
vain, vanity, arrogance, assumption, pride, insolence, hauteur, amour-propre, conceit, hubris, tympany, proudness, insolency, self-conceit, self-pride, vainglory

نخوت (اسم)
arrogance

گستاخی (اسم)
impertinence, arrogance, insolence, assurance, hubris, audacity, effrontery, presumption, impudence, cheekiness, petulance, gall, indecency, bronze, flippancy, cockiness, petulancy

شدت عمل (اسم)
arrogance, force

گردنفرازی (اسم)
arrogance

خود رایی (اسم)
self-sufficiency, despotism, arrogance, assumption, confidence, assurance, contrariness, conceit, self-confidence, bighead, headstrongness, self-assertion, self-assurance, high-handedness, overconfidence, self-will

خود سری (اسم)
self-sufficiency, arrogance, assumption, confidence, assurance, contrariness, disobedience, conceit, self-confidence, bighead, waywardness, fearlessness, headstrongness, barefacedness, hardihood, self-assertion, self-assurance, pertinacity, high-handedness, intrepidity, naughtiness, overconfidence, self-will

خیره سری (اسم)
arrogance, boldness, stupidity, self-confidence, obtuseness, fearlessness, screwball, headstrongness, bravery, self-assertion, self-assurance, extravagance, high-handedness, obtusity, self-will

عظمت (اسم)
arrogance, power, pride, vastness, grandeur, greatness, glory, magnificence, immensity

خود بینی (اسم)
vanity, arrogance, assumption, insolence, conceit, egoism, egotism, egocentrism, self-importance, self-conceit

انگلیسی به انگلیسی

• haughtiness, pride, conceit
arrogance is excessively proud and unpleasant attitudes or behaviour.

پیشنهاد کاربران

تفاوت pride و arrogance :
هر دو معنی غرور میدهند اما غرور در دو مفهوم متفاوت.
Pride به معنی حس غرور و افتخاری که ناشی از موفقیت ها، توانایی ها و خصوصیات مثبت است که سبب ایجاد حس رضایت از خود و افزایش اعتماد به نفس میشود.
...
[مشاهده متن کامل]

اما arrogance به معنای غرور ناشی از اعتماد به نفس کاذب و خودبزرگ بینی است، به گونه ای که دیگران را پایین تر از خود و خود را برتر از آن ها ببینیم
یا اینکه بخواهیم در مورد اهمیت موفقیت ها و توانایی های خود اغراق کنیم. که سبب میشود در ارتباط با دیگران دچار مشکل شویم و دیگران از ما فاصله بگیرند.

گستاخی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : arrogance
✅️ صفت ( adjective ) : arrogant
✅️ قید ( adverb ) : arrogantly
غرور =pride
pride
استکبار
خود بزرگ بینی
غرور بیش از حد

بپرس