arrived

جمله های نمونه

1. freshly arrived from europe
تازه از فرنگ آمده

2. he arrived a little before noon
او کمی پیش از ظهر وارد شد.

3. he arrived after hassan
او بعد از حسن وارد شد.

4. he arrived at 3 in the morning
او ساعت 3 بعداز نصف شب وارد شد.

5. he arrived at seven o'clock in the evening
او ساعت هفت شب وارد شد.

6. he arrived just as i was leaving
او درست هنگامی که من داشتم می رفتم سررسید.

7. he arrived just before the curtain
او درست پیش از آغاز نمایش سر رسید.

8. he arrived via the back door
از در عقب وارد شد.

9. mehri arrived from kashan last night
مهری دیشب از کاشان رسید.

10. reporters arrived from every corner
گزارشگران از اطراف و اکناف وارد شدند.

11. she arrived at that precise moment
درست در همان لحظه وارد شد.

12. she arrived in tehran yesterday
دیروز وارد تهران شد.

13. she arrived later than others
از دیگران دیرتر آمد.

14. she arrived monday and has been here ever since
دوشنبه وارد شد و از آن هنگام تا حالا اینجا بوده است.

15. she arrived soon after three
اندکی پس از سه وارد شد.

16. spring arrived and turned the world into a paradise
بهار آمد و شد جهان چون بهشت.

17. students arrived singly
شاگردان تک تک وارد شدند.

18. we arrived at the station late
دیر به ایستگاه رسیدیم.

19. coincidentally he arrived as i was talking about him
تصادفا همانطور که حرف او را می زدم سر و کله اش پیدا شد.

20. he hasn't arrived yet professionally
او هنوز از نظر حرفه ای به جایی نرسیده است.

21. his holiness arrived
حضرت پاپ تشریف آوردند.

22. his letter arrived yesterday
نامه ی او دیروز رسید.

23. the baby arrived last night
بچه دیشب به دنیا آمد.

24. the bride arrived with a few chests full of clothing and jewelry
عروس با چند صندوق لباس و جواهر وارد شد.

25. the bus arrived at midnight
اتوبوس نصف شب وارد شد.

26. the goods arrived yesterday
محموله دیروز رسید.

27. the guests arrived at an inconvenient time
مهمانان در وقت نامناسبی وارد شدند.

28. the monuscript arrived over the transom
نسخه ی خطی بدون درخواست قبلی رسید.

29. the order arrived in good condition
کالاهای سفارش داده شده سالم به دستمان رسید.

30. the plane arrived early
هواپیما پیش از وقت رسید.

31. the police arrived double-quick and arrested him
پلیس زود سررسید و او را بازداشت کرد.

32. the train arrived one hour ahead of time
ترن یک ساعت زود رسید.

33. when we arrived the party was in full swing
هنگامی که وارد شدیم مهمانی به اوج خود رسیده بود.

34. the embassy courier arrived carrying several new instructions
پیک سفارت با چندین گزارش جدید وارد شد.

35. the iranian delegation arrived yesterday
هیئت نمایندگی ایران دیروز وارد شد.

36. the time has arrived for action
وقت عمل فرارسیده است.

37. those who had arrived first had already pegged out some of the best lands
آنان که اول سر رسیده بودند قبلا برخی از بهترین زمین ها را مرز بندی (تصاحب) کرده بودند.

38. when the father arrived the kids were clowning around
پدر که وارد شد بچه ها در حال مسخره بازی بودند.

39. when the mother-in-law arrived the party became a battle royal
وقتی مادرشوهر سر رسید مهمانی به میدان نبرد تبدیل شد.

40. as soon as he arrived in town, he went to the base and reported for duty
به محض این که وارد شهر شد به پادگان رفت و خود را برای انجام وظیفه معرفی کرد.

41. auxiliary fire fighting groups arrived in time
گروه های کمکی آتش نشانان به موقع سر رسیدند.

42. before long, the bus arrived
پس از مدت کمی اتوبوس رسید.

43. finally the fatal day arrived
بالاخره آن روز سرنوشت ساز فرارسید.

44. no sooner had he arrived than the telephone rang
هنوز درست از راه نرسیده بود که تلفن زنگ زد.

45. they had only just arrived
تازه وارد شده بودند.

46. health is not to be arrived at only through money
سلامتی (چیزی است که) فقط با پول دست یافتنی نیست.

47. it was dawning when they arrived
هنگامی که آنها وارد شدند سپیده دم داشت فرا می رسید.

48. the first lot of volunteers arrived
اولین گروه داوطلبان وارد شدند.

49. the hour of glory has arrived
زمان افتخار فرا رسیده است.

50. it was ironic that the gold arrived as they were carrying ferdowsi's body to the cemetery
تفشه آمیز بود که طلاها موقعی رسید که داشتند جسد فردوسی را به گورستان می بردند.

51. i had scarcely finished dinner when he arrived
تازه شام را تمام کرده بودم که او وارد شد.

52. the program was well along when he arrived
وقتی وارد شد مدتی از آغاز اجرای برنامه می گذشت.

53. we tried to hold the thief until the police arrived
کوشیدیم دزد را نگهداریم تا پلیس سر برسد.

54. the demands of labor and managment were very differnt, but they finally arrived at a compromise
خواسته های کارگران و کارفرمایان بسیار متفاوت بود ولی بالاخره با هم به توافق رسیدند.

پیشنهاد کاربران

میشه به مقصد رسیدن یا رسیدن کسی یا چیزی
وارد شد
رسید
را پیدا کرد
آمد
- فرارسیده
- فرارسیدن
وارد شدن، رسیدن
رسیدن راه پیدا کردن
به دنیا آمدن
وارد جایی شدن
رسیدن، واردشدن،
رسیدن
داخل شدن
وارد شدن
دست یافتن
رسیدن، داخل شدن، وارد شدن
برای مثال:
March arrived to home.
یا:
Jo arrived after amy
معنی انگلیسی:
Came to

وارد شدن
رسیدن. وارد شدن
تازه رسیدن
رسیدیم
راه افتادن
حرکت کردن

رسیدن😏
داخل شدن
رسیدن، رفتن
وارد کردن. وارد شدن.
راه یافته
دست یافتن
رسیدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس