arrive in

پیشنهاد کاربران

☆ Arrive in somewhere
به جایی رسیدن
Ex. The sea was too rough and the passengers were told that they could arrive in Hong Kong at least twenty hours late.
دریا بسیار متلاطم بود و به مسافران گفته شده بود که حداقل با دو ساعت تاخیر به هنگ کنگ می رسند.
داخل شدن، وارد شدن
وارد شدن
رسیدن
از این فعل زمانی استفاده میکنیم که به یک شهر یا کشوری به عنوان مقصد نگاه میکنیم، و یا وارد شهر یا کشوری میشیم.
مثلا: قطار یکساعت دیگه وارد شهر لندن میشه - - - - - - - - > The train arrives in London in an hour
...
[مشاهده متن کامل]

یا: قبل از اینکه بیایید کُره بهتر هست که کمی کُره ای بلد باشید - - - - - - - - > . Before arriving in Korea, It is better to learn a little Korean