فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: arrives, arriving, arrived
حالات: arrives, arriving, arrived
• (1) تعریف: to reach a certain place or goal.
• مترادف: come, show up
• متضاد: depart, exit
• مشابه: alight, appear, debark, disembark, get, land
• مترادف: come, show up
• متضاد: depart, exit
• مشابه: alight, appear, debark, disembark, get, land
- What time did they arrive at the club?
[ترجمه Mehdi] آنها چه زمانی به باشگاه رسیدند؟|
[ترجمه امین] آنان چه وقت به کلوب رسیدند؟|
[ترجمه خان پارسا] آنها چه موقع به باشگاه رسیدند|
[ترجمه Parnia] آنها چه موقع به کلوب رسیدند؟|
[ترجمه a.gh] انها چه زمانی به باشگاه رسیدند؟|
[ترجمه ۴۴۴] اونا چه زمانی به باشگاه رسیدن؟|
[ترجمه Pooya moein] اونا کی به باشگاه رسیدن|
[ترجمه گوگل] چه ساعتی به باشگاه آمدند؟[ترجمه ترگمان] اونا کی رسیدن به کلاب؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I arrived home at seven.
[ترجمه مبین] من ساعت ۷ به خانه رسیدم|
[ترجمه امین] من در ساعت هفت به خانه می رسم|
[ترجمه پارسا] من در ساعت 7 به خانه رسیدم|
[ترجمه برفین] من ساعتِ هفت به خانه رسیدم|
[ترجمه Pooya moein] ساعت هفت به خانه رسیدم|
[ترجمه Reyhane] من ساعت هفت به خانه رسیدم.|
[ترجمه *] من ساعت هفت به خانه امدم|
[ترجمه گوگل] ساعت هفت رسیدم خونه[ترجمه ترگمان] ساعت هفت به خانه بازگشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The train arrived in Paris early in the morning.
[ترجمه گوگل] قطار صبح زود به پاریس رسید
[ترجمه ترگمان] قطار صبح زود به پاریس رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] قطار صبح زود به پاریس رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- After much thought, she arrived at her decision.
[ترجمه گوگل] بعد از فکر کردن زیاد به تصمیم خود رسید
[ترجمه ترگمان] پس از مدتی تفکر، به تصمیم خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پس از مدتی تفکر، به تصمیم خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We both studied the problem but arrived at different conclusions.
[ترجمه گوگل] ما هر دو مشکل را مطالعه کردیم اما به نتایج متفاوتی رسیدیم
[ترجمه ترگمان] هردوی ما این مشکل را بررسی کردیم اما به نتایج متفاوتی رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هردوی ما این مشکل را بررسی کردیم اما به نتایج متفاوتی رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to gain an end; achieve success.
• مترادف: get ahead, succeed
• مشابه: achieve, flourish, get, prosper, thrive
• مترادف: get ahead, succeed
• مشابه: achieve, flourish, get, prosper, thrive
- When I was shown my new office, with its gleaming oak desk, thick carpet, and view of the city, I knew I had finally arrived.
[ترجمه گوگل] وقتی دفتر جدیدم را با میز براق بلوط، فرش ضخیم و منظره شهر به من نشان دادند، فهمیدم که بالاخره رسیدم
[ترجمه ترگمان] وقتی دفتر جدیدم را نشان دادم، با آن میز چوب بلوط براق، فرش ضخیم و منظره شهر، می دانستم که بالاخره رسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقتی دفتر جدیدم را نشان دادم، با آن میز چوب بلوط براق، فرش ضخیم و منظره شهر، می دانستم که بالاخره رسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید