arrhythmic


معنی: بی وزنی، بی نواخت، نامنظم ضربان نبض
معانی دیگر: درشعر بی وزنی، طب نامنظمی ضربان نب­

جمله های نمونه

1. Objective To observe the anti - arrhythmic effects of Water Extract Liquid of ShenBai with different constituents.
[ترجمه گوگل]هدف مشاهده اثرات ضد آریتمی مایع عصاره آب شن بای با ترکیبات مختلف
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده اثرات ضد arrhythmic آب استخراج مایع از ShenBai با اجزای مختلف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The present study demonstrates that sudden arrhythmic death is an important contributor to SIDS.
[ترجمه گوگل]مطالعه حاضر نشان می دهد که مرگ ناگهانی آریتمی یکی از عوامل مهم SIDS است
[ترجمه ترگمان]مطالعه حاضر نشان می دهد که مرگ ناگهانی arrhythmic یکی از عوامل مهم SIDS است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Class III anti - arrhythmic drugs ( such as amiodarone ) act ia prolongation of the action potential.
[ترجمه گوگل]داروهای ضد آریتمی کلاس III (مانند آمیودارون) با افزایش پتانسیل عمل عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]داروهای ضد - درجه سوم (مانند amiodarone)، ia prolongation به پتانسیل عمل عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion Shensongyangxin capsule can block Ik Ito and Ik, which may contribute to its anti - arrhythmic effect.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری کپسول Shensongyangxin می تواند Ik Ito و Ik را مسدود کند که ممکن است به اثر ضد آریتمی آن کمک کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری کپسول Shensongyangxin می تواند Ik ایتو و Ik را مسدود کند، که ممکن است به اثر anti آن کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To observe the effects of oxymatrine on action potential in normal rats and arrhythmic rats induced by aconitine .
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثرات اکسی ماترین بر پتانسیل عمل در موشهای صحرایی نرمال و موشهای صحرایی آریتمی القا شده توسط آکونیتین
[ترجمه ترگمان]هدف از مشاهده اثرات of بر پتانسیل عمل در موش های معمولی و موش های arrhythmic القا شده توسط aconitine
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective: To study the antiarrhythmic activity of taurine-magnesium coordination compound (TMC) in vivo by using the arrhythmic model induced by ouabain of guinea pig.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه فعالیت ضد آریتمی ترکیب هماهنگ کننده تورین-منیزیم (TMC) در داخل بدن با استفاده از مدل آریتمی القا شده توسط اوابین خوکچه هندی
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه فعالیت antiarrhythmic ترکیب هماهنگی taurine - منیزیم (TMC)در شرایط ازمایشگاهی با استفاده از مدل arrhythmic ناشی از ouabain خوکچه هندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. CONCLUSION: The increased DET and lengthened ERP of Oxy are its anti - arrhythmic mechanism.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: افزایش DET و طولانی شدن ERP Oxy مکانیسم ضد آریتمی آن است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: افزایش DET و ERP حاصل از Oxy مکانیزم anti آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective:To study the central receptor mechanism of the curative effect of scalp electroacupuncture on lateral line 1 of forehead in experimental arrhythmic rats.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه مکانیسم گیرنده مرکزی اثر درمانی طب سوزنی الکتریکی پوست سر بر روی خط 1 جانبی پیشانی در موش‌های آزمایشگاهی آریتمی
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه مکانیسم گیرنده مرکزی اثر علاج بخش پوست سر بر روی خط ۱ پیشانی در موش های آزمایشگاهی تجربی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion: Rhodiola has favorable anti - ventricular arrhythmia effects on arrhythmic animal models.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: رودیولا اثرات ضد آریتمی بطنی مطلوبی بر مدل‌های حیوانی آریتمی دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Rhodiola اثرات نامنظمی بر ventricular بر روی مدل های حیوانی arrhythmic دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی وزنی (صفت)
arrhythmic

بی نواخت (صفت)
arrhythmic

نامنظم ضربان نبض (صفت)
arrhythmic

انگلیسی به انگلیسی

• (medicine) pertaining to arrhythmia (irregular heartbeat); irregular, not rhythmic

پیشنهاد کاربران

ناموزونی' بی نواختی
Antonym : rhythmic.
نامنظم - بدون ریتم

بپرس