arraignment


احضاربمحکمه، تعقیب، اتهام

جمله های نمونه

1. They are scheduled for arraignment October 5th.
[ترجمه گوگل]آنها قرار است در 5 اکتبر محاکمه شوند
[ترجمه ترگمان]قرار است روز پنجم اکتبر به دادگاه احضار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rush to find defence team after sudden arraignment Hit-squad informer faces murder trial.
[ترجمه گوگل]عجله برای یافتن تیم دفاعی پس از محاکمه ناگهانی، خبرچین تیم هیت با محاکمه قتل روبرو می شود
[ترجمه ترگمان]تلاش برای پیدا کردن تیم دفاع پس از یک دادگاه جنایی ناگهانی برای محاکمه به اتهام قتل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They pleaded not guilty at their arraignment last week.
[ترجمه لیلا] آنها هفته گذشته در حضور خود در دادگاه ادعای بیگناهی کردند
|
[ترجمه شان] آن ها در ( جریان ) احضار هفته گذشته خود به دادگاه، ادعا کردند که بی گناه هستند.
|
[ترجمه گوگل]آنها در دادگاه هفته گذشته خود را بی گناه اعتراف کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها هفته گذشته به دادگاه احضار نشده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The lawyer said he will use the arraignment delay to conduct his own investigation.
[ترجمه گوگل]وکیل گفت که از تأخیر دادگاه برای انجام تحقیقات خود استفاده خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]وکیل گفت که او برای انجام تحقیقات خود از دادگاه جنایی استفاده خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His first appearance, an arraignment to enter a plea of guilty or not-guilty, is required by law.
[ترجمه گوگل]اولین حضور او، محاکمه برای اعتراف به مجرمیت یا بی گناهی، طبق قانون الزامی است
[ترجمه ترگمان]اولین حضور او، یک احضاریه برای ورود به درخواست مجرم یا بی گناه، به موجب قانون مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rest are in custody and await arraignment.
[ترجمه گوگل]بقیه در بازداشت هستند و منتظر محاکمه هستند
[ترجمه ترگمان]بقیه در بازداشت و در انتظار احضار شدن قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Arraignment hearings normally last only a few minutes and are confined to formal identification of the accused and details of the charge.
[ترجمه گوگل]جلسات دادرسی معمولاً فقط چند دقیقه طول می کشد و به شناسایی رسمی متهم و جزئیات اتهام محدود می شود
[ترجمه ترگمان]جلسات دادرسی معمولا تنها چند دقیقه به طول می انجامد و به شناسایی رسمی متهم و جزئیات متهم محدود می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His arraignment is scheduled for later today.
[ترجمه گوگل]قرار است محاکمه او اواخر امروز برگزار شود
[ترجمه ترگمان]قرار محکمه امروز قرار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An arraignment is a hearing during which the defendants and their attorneys enter a formal appearance in the case.
[ترجمه گوگل]دادرسی جلسه ای است که طی آن متهمان و وکلای آنها به صورت رسمی در پرونده حضور پیدا می کنند
[ترجمه ترگمان]یک احضاریه یک استماع است که در طی آن متهمان و وکلای آن ها وارد یک ظاهر رسمی در این پرونده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tiffany Hall appeared at an arraignment hearing through a video conference from the St.
[ترجمه گوگل]تیفانی هال در یک جلسه دادگاه از طریق یک کنفرانس ویدئویی از خیابان سنت
[ترجمه ترگمان]تیفانی هال در جلسه رسیدگی به احضار به دادگاه از طریق یک کنفرانس ویدیویی از سنت St ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When Simpson was asked at his 1994 arraignment on twin murder charges if he was guilty, he didn't just say, not guilty.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سیمپسون در محاکمه سال 1994 به اتهام قتل دوقلو از او پرسیده شد که آیا او مجرم است، او فقط نگفت گناهکار نیست
[ترجمه ترگمان]وقتی که سیمپسون از سال ۱۹۹۴ از اتهام قتل برادر دوقلو تقاضا کرد که اگر او گناهکار بود، فقط چیزی نگفت، نه گناهکار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was remanded to juvenile detention at her arraignment yesterday.
[ترجمه گوگل]او دیروز در محاکمه اش به بازداشتگاه نوجوانان منتقل شد
[ترجمه ترگمان]او دیروز به دادگاه احضار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was awaiting arraignment last night.
[ترجمه گوگل]دیشب منتظر محاکمه بود
[ترجمه ترگمان]اون دیشب منتظر دادگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Arraignment for a Michigan man charged with murdering his wife and dismembering her body.
[ترجمه گوگل]محاکمه مردی در میشیگان به اتهام قتل همسرش و تکه تکه کردن جسد او
[ترجمه ترگمان]مامور \"میشیگان\" شد که زنش رو به قتل رسونده و جسدش رو به قتل رسونده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• formal accusation of person in court (last step before trial); severe criticism, censure

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: The act of formally charging someone in court ⚖️
🔍 مترادف: Indictment
✅ مثال: The defendant’s arraignment was scheduled for Monday morning.
۱ - احضار به محکمه ۲ - محاکمه ۳ - روند داد رسی ۴ - تعقیب قضایی
Trump will turn himself in on Tuesday amid tight security as demonstrations were expected for and against a man who has riled liberals and some global allies but is lauded by many white blue - collar and conservative Christian voters
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
The arraignment, where Trump will be in court to
hear charges and have a chance to enter a plea, was planned for 2:15 p. m. ( 1815 GMT ) on Tuesday
NDTV. com@

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : arraign
✅️ اسم ( noun ) : arraignment
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
to bring ( a defendant ) before a judge or magistrate to hear the charges and to plead usually either guilty or not guilty
جلسه تفهیم اتهام به متهم در حضور قاضی یا بازپرس
**
“Arraignment” is a legal process in which a person accused of a crime is brought before a court to hear the charges against them and to enter a plea in response to that charge. During an arraignment, the defendant is informed of their rights and the charges against them, and they are asked to enter a plea of guilty or not guilty. The arraignment is usually the first step in a criminal trial and is an important part of the legal process.
...
[مشاهده متن کامل]

�دادگاه/ محاکمه� فرآیندی قانونی است که طی آن فرد متهم به جرمی برای رسیدگی به اتهامات وارده به دادگاه معرفی می شود و در پاسخ به آن اتهام، دادخواست ارائه می کند. در جریان دادرسی، متهم از حقوق خود و اتهامات وارده مطلع می شود و از او خواسته می شود که اعتراف به گناهکار بودن یا بی گناهی خود داشته باشد. محاکمه معمولاً اولین گام در یک محاکمه کیفری است و بخش مهمی از روند قانونی است.
She was in custody last night awaiting arraignment.
Their arraignments were postponed a month while the men retained solicitors.
They face arraignment later this month.
Officials said initial arraignment hearings had not been set.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/arraignment• https://www.dictionary.com/browse/arraignment
محکمه، دادگاه
کیفرخواست

بپرس