around the bend

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) crazy; insane.

جمله های نمونه

1. The runners accelerated smoothly around the bend.
[ترجمه گوگل]دوندگان به آرامی در اطراف پیچ شتاب گرفتند
[ترجمه ترگمان]دوندگان به نرمی دور کمر خم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bus came around the bend.
[ترجمه گوگل]اتوبوس دور پیچ آمد
[ترجمه ترگمان]اتوبوس از پیچ گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That would drive me around the bend, just as it's driven Mrs Ledingham around the bend.
[ترجمه گوگل]این باعث می‌شود که من از پیچ دور شوم، همان‌طور که خانم لدینگهام را به اطراف پیچید
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که من دور و برم، درست همان طور که خانم Ledingham را دور آن خم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Further on around the bend there were no lights and no signs of occupation in the second row.
[ترجمه گوگل]دورتر در اطراف پیچ، هیچ چراغ و نشانه ای از اشغال در ردیف دوم وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]در اطراف پیچ هیچ چراغی و هیچ نشانه ای از اشغال در ردیف دوم دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then he came around the bend and saw the bicycle.
[ترجمه گوگل]بعد دور پیچ آمد و دوچرخه را دید
[ترجمه ترگمان]سپس به اطراف خم شد و دوچرخه را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Such abstract philosophizing drives true poets around the bend, up the wall, and over the top.
[ترجمه گوگل]چنین فلسفه پردازی انتزاعی، شاعران واقعی را به دور از پیچ و خم، به بالای دیوار، و از بالای آن سوق می دهد
[ترجمه ترگمان]این فلسفه abstract، شاعران واقعی را در اطراف خم، بالای دیوار و بالای سر می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The taxi went around the bend at an alarming speed.
[ترجمه گوگل]تاکسی با سرعتی نگران کننده پیچ را دور زد
[ترجمه ترگمان]تاکسی با سرعتی هشدار دهنده به اطراف خم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It'seems that Mr. A around the bend sometimes.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که آقای الف در اطراف پیچ گاهی اوقات
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه که آقای \"ای\" بعضی وقتا دور و برت می چرخه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you go around the bend, you'll see a corner shop at the local school.
[ترجمه گوگل]اگر دور پیچ بروید، یک مغازه گوشه ای در مدرسه محلی خواهید دید
[ترجمه ترگمان]اگر دور از پیچ بری، یک مغازه کوچک در مدرسه محلی می بینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This irresistible urge around the bend has kept her moving for most of her adult life.
[ترجمه گوگل]این میل مقاومت ناپذیر در اطراف پیچ، او را در بیشتر دوران بزرگسالی خود در حرکت نگه داشته است
[ترجمه ترگمان]این نیاز مقاومت ناپذیر در اطراف پیچ باعث شده تا او بیشتر از زندگی بزرگسالی خود حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This tax stuff is about to drive me around the bend.
[ترجمه گوگل]این چیزهای مالیاتی قرار است من را از پیچ و خم دور کند
[ترجمه ترگمان]این مالیات در شرف رانندگی من در پیچ جاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Farmer looks around the bend a bit and found that goats are missing, they start looking.
[ترجمه گوگل]کشاورز کمی اطراف پیچ را نگاه می کند و متوجه شد که بزها گم شده اند، آنها شروع به جستجو می کنند
[ترجمه ترگمان]کشاورز نگاهی به اطراف می اندازد و متوجه می شود که بزه ای از دست رفته، شروع به نگاه کردن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I rolled forward, hoping there would be a parking pad somewhere around the bend coming up.
[ترجمه گوگل]به جلو غلت زدم، به این امید که یک پد پارکینگ در اطراف پیچ وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به سمت جلو حرکت کردم و امیدوار بودم که یک جای پارک در گوشه و کنار پیچ، جای پارک وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. While some northern types might argue the point, fall is indisputably around the bend.
[ترجمه گوگل]در حالی که برخی از انواع شمالی ممکن است این موضوع را استدلال کنند، سقوط بدون شک در اطراف خم است
[ترجمه ترگمان]در حالی که برخی از انواع شمالی ممکن است این نقطه را مورد بحث قرار دهند، سقوط بدون شک در اطراف پیچ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

گیج
توی شوک چیزی بودن که به طرف اجازه عادی یا منطقی رفتار کردن ر و نمی ده.

بپرس