army

/ˈɑːrmi//ˈɑːmi/

معنی: ارتش، سپاه، لشکر، گروه، جمعیت، صف، دسته
معانی دیگر: نیروهای نظامی (به ویژه زمینی)، نیروی زمینی، قشون، سپه، (یگان نظامی متشکل از دو یا چند لشکر و نفرات کمکی) سپاه، (اغلب a بزرگ) تشکیلات گسترده، سازمان بزرگ، گروه بزرگ، ارتش منظم، ارتش کادر ثابت (standing army هم می گویند)، لشگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: armies
(1) تعریف: (sometimes cap.) the military land force of a nation.
مترادف: soldiers, soldiery, troops
مشابه: armed forces, artillery, cavalry, force, infantry, legion, military, militia

(2) تعریف: a great number of people or things.
مترادف: crowd, flock, horde, host, legion, multitude, throng
مشابه: aggregation, bevy, mass, multiplicity

- The singer had an army of fans.
[ترجمه Yasamin] خواننده دارای یک ارتش است
|
[ترجمه نازنین] خواننده دارای یک لشکر فن و طرفدار است
|
[ترجمه گلی] خواننده یه ارتش طرفدار شن
|
[ترجمه ARMY] اونا خودشونو پسران زد گلوله معرفی کردن که میشه بنگتن بویز و طرفداراشونو آرمی گذاشتن
|
[ترجمه گوگل] این خواننده ارتشی از طرفداران داشت
[ترجمه ترگمان] این خواننده دارای ارتشی از طرفداران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a large, organized group.
مترادف: battalion, brigade, legion
مشابه: assemblage, crowd, flock, force, group, horde, throng, troop

جمله های نمونه

1. an army camp
پادگان نیروی زمینی

2. field army
ارتش رزمی (یا صحرایی)

3. napoleon's army advanced toward moscow
قشون ناپلئون به سوی مسکو پیش رفت.

4. napoleon's army destroyed the austrians
ارتش ناپلئون اتریشی ها را سخت درهم کوبید.

5. our army takes soft boys and turns them into tough soldiers
ارتش ما جوانان کم استقامت را می گیرد و تبدیل به سربازان پرطاقت می کند.

6. our army took another swath of the enemy's territory
ارتش ما یک نواره دیگر از سرزمین دشمن را گرفت.

7. the army brass
امرای ارتش

8. the army called him
ارتش او را (به خدمت) فراخواند (احضار کرد).

9. the army had become slow, muscle-bound, and backward-looking
ارتش کند و بی نرمش و گذشته نگر شده بود.

10. the army is junking some of its old tanks
ارتش دارد برخی از تانک های کهنه ی خود را اوراق می کند.

11. the army is not recruiting at present
در حال حاضر ارتش سربازگیری نمی کند.

12. the army of the east
سپاه شرق

13. the army of the unemployed
گروه عظیم بیکاران

14. the army retrogrades from the front
قشون از جبهه عقب نشینی می کنند.

15. the army shapes boys into men
ارتش از پسرها مرد می سازد.

16. their army was ten thousand strong
ارتش آنان ده هزار نفره بود.

17. a citizen army
قشون مرکب از غیرنظامیان

18. a strong army
ارتش نیرومند

19. a top-heavy army that has two thousand soldiers and two hundred senior officers
یک ارتش بالا سنگین که دو هزار سرباز و دویست افسر ارشد دارد

20. a victorious army
یک سپاه پیروزمند

21. a volunteer army
یک قشون داوطلب

22. a well-officered army
ارتشی که دارای کادر افسری خوبی است.

23. an invincible army
قشون شکست ناپذیر

24. genghis khan's army thundered across the near east
قشون چنگیزخان مثل رعد سرتاسر خاور نزدیک را پیمود.

25. germany's mighty army smashed through poland
ارتش نیرومند آلمان لهستان را درهم کوبید.

26. our powerful army
ارتش نیرومند ما

27. our proud army
ارتش پر افتخار ما

28. the british army
نیروی زمینی انگلستان

29. the chinese army had a numerical superiority
قشون چین از نظر تعداد نفرات برتری داشت.

30. the chinese army was superior in quantity and the japanese army was superior in quality
ارتش چین از نظر کمیت تفوق داشت و ارتش ژاپن از نظر کیفیت.

31. the continental army
ارتش استقلال طلبان امریکا

32. the imperial army
ارتش امپراتوری

33. the red army
ارتش سرخ

34. the regular army and the irregular forces
ارتش منظم و سپاهیان غیر منظم

35. a conscript army
ارتش متشکل از سربازان وظیفه (در مقابل ارتش متشکل از سربازان داوطلب و حرفه ای: volunteer army)

36. join the army
به خدمت نظام در آمدن،سرباز شدن

37. desertion from the army is severely punishable
فرار از ارتش مجازات شدید دارد.

38. he controls the army
او ارتش را در اختیار دارد.

39. he organized the army into a modern fighting machine
او ارتش را به صورت یک ماشین جنگی امروزی سازماندهی کرد.

40. in russia, napoleon's army met with complete disaster
در روسیه قشون ناپلئون با ناکامی محض مواجه شد.

41. to prepare the army for war
ارتش را برای جنگ مهیا کردن

42. to provision an army
آذوقه رساندن به قشون

43. to put an army to flight
لشگری را فرار دادن

44. to raise an army
قشون گرد آوردن

45. to supply the army with food
خوراک به قشون رساندن

46. close liaison between the army and the police
ارتباط نزدیک میان ارتش و شهربانی

47. his separation from the army
انفصال او از خدمت ارتش

48. insignia of the iranian army
آرم های ارتش ایران

49. one wing of the army rested on the hills
یک جناح قشون در تپه ها قرار داشت.

50. the entrance of the army into the city
ورود قشون به شهر

51. the organization of the army took ten years
سازماندهی ارتش ده سال طول کشید.

52. to serve in the army
در ارتش خدمت کردن

53. he was conscripted into the army
او را به خدمت نظام بردند.

54. he was drafted into the army
او را به خدمت نظام بردند.

55. he was separated from the army with the rank of captain
با درجه ی سروانی از ارتش منفصل شد.

56. his rapid advancement as an army officer
ترقی سریع او به عنوان یک افسر ارتش

57. nadder shah crushed the indian army
نادرشاه قشون هندیان را در هم کوبید.

58. the paper strength of an army
قدرت ارتش طبق اسناد و ارقام (نه در عمل)

59. the remnants of a defeated army
بازماندگان قشون شکست خورده

60. the repulsion of the spanish army
پس رانی قشون اسپانیا

61. to make a request through army channels
از طریق سلسله مراتب نظامی درخواستی را ارائه دادن

62. we need a strong modern army
ما به یک ارتش نیرومند نوین نیاز داریم.

63. fresh fruit was a rarity in army messes
در ناهارخانه های ارتشی میوه ی تازه نادر بود.

64. they entrusted the leading of the army to him
سرکردگی قشون را به عهده ی او گذاشتند.

65. he decided on a career in the army
او خدمت در ارتش را برگزید.

66. stallin's purge of the officers debilitated the army
پاکسازی افسران توسط استالین ارتش را تضعیف کرد.

67. the rebellion was stamped on by the army
ارتش شورش را سرکوب کرد.

68. he redeemed his promise to stand by the army
او به قول خود در حمایت از ارتش وفا کرد.

69. the new president won the support of the army
رییس جمهور جدید حمایت ارتش را جلب کرد.

70. a gap appeared in the ranks of the enemy's army
در صفوف قشون دشمن شکاف پیدا شد.

مترادف ها

ارتش (اسم)
army, military

سپاه (اسم)
army, host, corps

لشکر (اسم)
division, army, corps

گروه (اسم)
many, school, section, outfit, mass, heap, cohort, kind, flock, society, assembly, clique, ring, troop, team, pack, army, host, corps, group, company, platoon, folk, crowd, class, gang, clinch, cluster, bunch, ensign, fry, shoal, bevy, concourse, swarm, throng, congregation, covey, herd, multitude, horde, legion, rout, skulk, squad

جمعیت (اسم)
habitancy, party, heap, flock, society, bike, army, group, company, population, crowd, people, mob, gang, cortege, press, throng, herd, habitance, gaggle

صف (اسم)
muster, row, series, army, queue, lineup, array, rank, formation, cue, file

دسته (اسم)
detachment, school, section, regimen, hand, party, order, stack, handle, shaft, sect, kind, clump, clique, set, troop, stem, fagot, lever, team, pack, sheaf, army, host, corps, group, company, category, class, gang, assortment, grouping, estate, junta, ear, helm, cluster, ensign, batch, deck, knob, handhold, handgrip, bevy, tuft, fascicle, genre, genus, brigade, wisp, parcel, clan, gens, confraternity, drove, congregation, covey, stud, haft, hilt, skein, helve, horde, nib, shook, rabble, skulk, squad, trusser

انگلیسی به انگلیسی

• military force, military troops
an army is a large organized group of people who are armed and trained to fight. most armies are organized and controlled by governments.
an army of people, animals, or things is a large number of them together.

پیشنهاد کاربران

ارتش
مثال: He joined the army after finishing college.
او پس از فارغ التحصیلی به ارتش پیوست.
ارتش، نیروی نظامی
مثال: He joined the army after finishing high school.
معنی: او پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان به ارتش پیوست.
Her country has a well prepared army
کشور او ارتش مجهزی دارد
ارتش
تعریف: به مجموعه فرماندهی کل، ستاد مشترک، نیروهای زمینی، هوایی، دریایی و سازمان های وابسته آن ها اطلاق می شود.
به طرفداران بی تی اس آرمی میگویند ( همان طور که یه طرفداران سونیک سونیکی میگویند )
!I'm cycling out of army
( اصطلاح )
دارم از شغلم استعفا می دم
معنی لغوی ارمی ارتش یا لشکر است ولی معنی اسم فندوم ما ارمی ها این نیست و هیچ ربطی هم ارتش و لشکر نداره بلکه اسم فندوم ما مخفف شده است و معنی آن نمایندگان قابل ستایش برای جوانی است و اسم معنی بی تی اس نیز پسران ضد گلوله است
معنی لغوی ARMY به معنی ارتش هست و این با عث میشه خیلی ها فکر کنن معنی اسم فندوم ما یعنی ARMY ها طرفداران گروه BTS هم همین هست ولی درواقع اسم فندوم ما یک اسم مخفف شده است و هیچ ربطی به ارتش و لشکر نداره بلکه معنی اسم فندوم ما به معنی نمایندگان قابل ستایش برای جوانی است
متاسفم ولی آرمی به معنی لشکر نیس army مخفف شده ی
Adorable Representative Master of ceremonies for Youth
که به معنی معرف و نماینده ی دوست داشتنی جوانی: )
آرمی در اصل مخفف Adorable Representative M. C for Youth به معنای نماینده های قابل ستایش برای جوانان هست و به معنای ارتش هم هست
Army
به معنای فن های بی تی اس معنی ارتش نیست بلکه مخففه چهار کلمه است
Adorable Representative MC for Youth
۱ - به معنی ارتش
۲ - به فن های گروه BTS هم army میگن چون معنی BTS پسران ضد گلوله هست اسم فنومشون رو ارتش گذاشتن
به جز معنی ارتش و سپاه، می تواند معانی زیر را هم داشته باشد:
انجمن
یاران
دسته
جمعیتِ. . .
معنی واقعی کلمه بی تی اس ( Bangtan Sonyeondan ) “پسران ضد گلوله” است، به این معنی که آن ها در برابر “گلوله هایی که جامعه برای نوجوانان آماده کردند” مقاوم هستند
آرمی که به فن های بی تی اس گفته میشه مخفف
Adorable Representative M. C. for Youth است.
نه به معنای ارتش
معنی اصلی میشه ارتش اما به فن ها و طرفدار های بزرگترین بوی بند و فندوم جهان یعنی بی تی اس آرمی گفته میشه، یعنی ما تا ابد مثل یک ارتش همراه بی تی اس هستیم: )
Soldiers
Troops
The military
معنی آرمی سپاه ، ارتش
ک بی تی اس ( BTS ) گروه خواننده معروف کره و کل جهان
اسم طرفدارای خودشونو گذاشتن آرمی ( ARMY )
army به فن های بی تی اس هم میگن
ارمی :طرفدار بی تی اس
بی تی اس :گروه موسیقی
شناخته شده به:پسران ضد گلوله
اعضای بی تی اس به نام هنری:
جونگ کوک
نامجون
شوگا
ته یونگ
جیهوپ
جین
جیمین
army
army ( علوم نظامی )
واژه مصوب: ارتش
تعریف: سازمان نظامی کل یک کشور
واژه ی " army " و واژه ی " ارابه " از یک ریشه ی هند و اروپایی هستند . ریشه ی این دو لغت پس از آنکه به زبان انگلیسی وارد شد به " army " تبدیل شد و به زبان عربی وارد شد به "ارابه " تغییر شکل داد .

لشکر، ارتش
we are all together a fan of seven angel
اینم ادامه ی حرفام
دیگه حرفی نیس بهتون سابت کردم ما قدرتمند هستبم باااای
ارمی به معنای لشکر .
و به ترفدارای گروه ( BTS ) هم Army گفته میشه
We are all together a fan of seven angle in last year in this year in next year and to the end : )
We are all together a fan of seven angle💜
1 - ادبتونو رعایت کنین و به علاقه های مردم هیت ندین . 2 - اطلاعات غلط ندین. 3 - طرفدار های بی تی اس بهشون میگن آرمی. . ، بله اما این کلمه قبل اینکه به طرفداران عزیز بی تی اس خطاب بشه و گروه بی تی اس ساخته
...
[مشاهده متن کامل]
بشه این کلمه آرمی به معنای لشکر بوده و زبان انگلیسی و کلماتش و حروفاتش قبله گروه بی تی اس بوده پس آرمی هم یک کلمه بسیار قدیمی بوده که توی سپاهیان انگلستان و کشورهای انگلیسی زبان استفاده می شده . 4 - پس این اشتباه که بیاین و اطلاعات غلط بدین و بگین که به معنای طرفداران گروه عزیز بی تی اسه قابل توجه بعضی از عزیزان 5 - ��آرمی به معنای طرفداران بی تی اس نیست���� بلکه به معنای لشکر هست ���� و به طرفداران بی تی اس آرمی میگن نه کلمه آرمی به معنای طرفداران گروه بی تی اس هستش���� ببینید که چقدر فرق داره✓ 6 - بسگی به جمله و مکان و ویدیو و محتوا هم داره مثلا ما یک عکس از یکی از اعضای بی تی اس میبینیم و یکنفره از فن ها نوشته i am a army این به معنای اینه که من طرفدار ( یا همان آرمی ه به فن های بی تی اس گفته میشه ) هستم . اما اگر در عکسی سربازان زیادی باشه و نوشته باشه : they are big armys که ترجمش میشه آنها لشکری بزرگ هستند ، اینجاست که معنای اصلی کلمه آرمی استفاده شده: ) 7 - پس باید به محتویات و جمله توجه کنیم تا فرق بین این دو تا آرمی رو بفهمیمم

یه گروه خیلی باحاله که من عاشق آهنگاشم به طرفداراش هم میگن آرمی که یعنی لشکر
رپ می خونن
آرمی ینی ارتش یا سپاه. ولی ب طرفدارای گروه بی تی اس هم گفته میشهاین لقبو خودشون برا طرفداراشون انتخاب کردن. چرا شما هیترا اینقد دخالت میکنین. این کلمه دیگه نزدیک۶یا۷ساله کب این معنی شناخته میشه
we are all together a fan of seven angel
به معنی سپاه یا ارتش
اسم طرفدارای گروه بی تی اس هم هست
the most powerful fandom : )
بلع به قول رز قدرتمند ترین فندوم اگه تو اینتر نت هم سرچ کنید who is the most powerful fandom ارمی رو میاره : ) ارمی بودن به البوم داشتن و کنسرت رفتن نیست ارمی بودن ینی تو هرشرایط و موقعیتی هستی نذاری کسی پشت پسرامون بگه ارمی بودن ینی هر وخ دیدی به کمک و حمایت هات نیاز دارن بی توجه به اطرافیانت محکم بری جلو و پشتشون وایسی ارمی بودن ینی. . . . ینی همین اتفاقی که اینجا افتاد dreamer - negi - rana - army - rose . . . . : )
...
[مشاهده متن کامل]

yes guys we are all together : )

ارتش ، سپاه ، لشگر ، قشون ، گروهان ، رسته سربازان
the most powerful fandom
yes we are all together a fan of seven angel : )
به معنی سپاه یا ارتش
اسم طرفدارای گروه بی تی اس هم هست
we are all together a fan of seven angel
گایز بیاین این هشتکو انقدر ادامه بدیم تا هیترا هم بفهمن با کی طرفن
و ممنون از فن اف سون انجل که انقد قشنگ پیشت ما و پسراست: )
طرفدار خاننده هایی که همه جایزه های melon music awards رو جارو کرد با خودش برد^^
دلمون برات تنگ شده یونگیاااااااااااا زودی خوب شو تا مراسمای اخر سالو باهم جشن بگیریم T - T
ارتش ( نیروی زمینی )
یعنی ارتش به فن های تهی هم گفته میشه
آرمی درواقع به معنی ارتش طرفدارای بی تی اس هم میشه اما این آرمی بی تی اس درواقع یک مخفف هستش من خودم معنیه دقیق مخفف آرمی رو نمیدونم، اما خواستم بگم که این یک مخفف. هیت تا شماهم اطلاعاتتون بیشتر بشه آرمی های جدید!!
منم خودم ی کیپاپر هستم و یک موآ و آگاسه و آرمی هستم و بایسمم بهترین لیدر تو کل کیپاپ یعنی نامجون هست🥰😍💜🌈
معنی اصلی اش ارتش هست ولی به طرفدار های بزرگترین بوی بند جهان بی تی اس هم گفته میشه بی تی اس مخفف بنگتن بویز یعنی پسران ضد گلوله و در سرتاسر جهان طرفدار دارن و تنها گروه پسرانه کره ای که به بهترین برنامه های آمریکایی مثل جیمز کوردن و . . . و مراسم های میوزیک اواردز و . . . رفتند
به معنای طرفدارای یه گروه یا ارتش هستش
بهمعنی سپاه ارتش ، لشگر، صف، گروه ، هستش.
یکی از معروفترین گروه ( bts ) خودشون رو ضد گلوله خطاب کردند و به طرفدار های آنها army گفته میشه
ارمی به معنی ارتش هس
ولی به فن های BTS هم میگن
من یک ارمی هستم و طرفدار جیمین: - )
به معنای ارتش هستش ولی چون گروه بی تی اس که یکی از گروه های کره جنوبی هستش معنی اسمشون میشه پسران ضد گلوله پس به ارتش نیاز داشتن و اسم فندوم یا همون طرفداراشونو آرمی گذاشتن . . . : ) ♡
معنیش یعنی ارتش به فن های بی تی اس هم آرمی میگن
در اصل به معنای سپاه ، یا ارتش هست

به معنی لشگر سپاه و ارتش است و نیز به طرفدار های گروه معروف بی تی اس هم گفته میشود معنی خود کلمه ی بی تی اس پسران ضد گلوله است من خودم به شخصه یک ارمی هستم که برای دیدن بی تی اس مخصوصا تهیونگ حاضرم جون بدم .
سپاه ارتس
آرمی به معنایی لشکر یا سپاه هست و به طرفدارای گروه BTS هم گفته میشه
ارتش
اسم طرفدارای بهترین گروه پسرونه ی جهان ( bts ) هم هستش. اونا خودشون رو ضد گلوله معرفی کردن و کلمه ی عارمی به معنی لشکر رو به طرفداراشون دادن.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥١)

بپرس