armrest

/ˈɑːrmˌrest//ˈɑːmrest/

معنی: دستهء صندلی
معانی دیگر: دسته ی صندلی، جادستی (برآمدگی درون درب اتومبیل که می توان آرنج را روی آن قرار داد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a support for the arm, as found on chairs, theater seating, and the like.

جمله های نمونه

1. Clutch stair armrest, move carefully step by step.
[ترجمه گوگل]تکیه گاه پله کلاچ، قدم به قدم با دقت حرکت کنید
[ترجمه ترگمان]به پلکان سرازیر می شوم و با احتیاط قدم به قدم پیش می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The armrest on this airline seat is very comfortable.
[ترجمه گوگل]تکیه گاه دست روی این صندلی هواپیمایی بسیار راحت است
[ترجمه ترگمان]نشستن روی صندلی این خطوط هوایی بسیار راحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The armrest of horn of circular arc edge is tie-in aeruginous wood door, stair of ceramic tile inlaid is tie-in ivory metope, natural Mediterranean wind.
[ترجمه گوگل]تکیه گاه شاخ لبه قوس دایره ای درب چوبی گلدار، پله کاشی سرامیکی منبت کاری شده از متوپ عاج گره خورده، باد طبیعی مدیترانه ای است
[ترجمه ترگمان]armrest شاخی شکل کمانی از لبه قوس دایره ای شکلی است - در در چوبی aeruginous، پلکان کاشی سرامیک inlaid است - در metope عاج و باد طبیعی مدیترانه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Footplate, baluster and armrest are stair gives a person the most intuitionistic " figure ", they also are the mainest component of stair, matter to us really " body home life " .
[ترجمه گوگل]صفحه پا، نرده و تکیه گاه پله ای هستند که به شخص شهودی ترین "شکل" را می دهند، آنها همچنین اصلی ترین جزء پله ها هستند، برای ما واقعا "زندگی خانه" اهمیت دارند
[ترجمه ترگمان]Footplate، baluster و armrest یکی از most \"اندام\" هستند، آن ها همچنین جز اصلی پله ها هستند، مهم است که واقعا \"زندگی خانگی\" ما را تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hung - chien tightly gripped the armrest of his chair to keep himself from jumping up.
[ترجمه گوگل]آویزان شد - چین تکیه گاه صندلی خود را محکم گرفت تا از بالا پریدن جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]و به دسته صندلی تکیه داد تا خودش را از پریدن بالا نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Please put your armrest into horizontal position for landing.
[ترجمه گوگل]لطفاً برای فرود، دسته خود را در حالت افقی قرار دهید
[ترجمه ترگمان]لطفا armrest خود را در موقعیت افقی برای فرود قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wheelchair, Fixed armrest and footrest, Painted frame, Nylon cushion.
[ترجمه گوگل]ویلچر، تکیه گاه و زیرپایی ثابت، فریم رنگ شده، کوسن نایلونی
[ترجمه ترگمان]Wheelchair، armrest ثابت و footrest، قاب نقاشی شده نایلون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Seats with safe - belt, armrest, protective railing, three - step pedal, all specially designed.
[ترجمه گوگل]صندلی‌های دارای تسمه ایمنی، تکیه‌گاه بازو، نرده محافظ، پدال سه پله، همه به‌طور خاص طراحی شده‌اند
[ترجمه ترگمان]صندلی های راحتی با کمربند ایمنی، armrest، نرده محافظ، پدال سه مرحله ای، همه به طور خاص طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wheelchair, Detachable armrest and footrest, Painted frame, PVC cushion.
[ترجمه گوگل]صندلی چرخدار، تکیه گاه و زیر پایی قابل جدا شدن، قاب رنگ شده، کوسن PVC
[ترجمه ترگمان]قابلیت جداشدن بالابر، قابلیت جداشدن بالابر و footrest، قاب نقاشی شده، cushion PVC)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Equipped with canopy, armrest, safety belt.
[ترجمه گوگل]مجهز به سایبان، زیر دستی، کمربند ایمنی
[ترجمه ترگمان] equipped با چتر، دسته صندلی، کمربند ایمنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I am slip from armrest those who come down.
[ترجمه گوگل]کسانی که پایین می آیند از دسته بازو لغزش می کنم
[ترجمه ترگمان]من از دسته دسته کسانی که پایین می آیند از دسته دسته می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There's a head - set plug in the armrest for you to enjoy music.
[ترجمه گوگل]برای لذت بردن از موسیقی، یک دوشاخه تنظیم سر در تکیه گاه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک plug - set در the برای لذت بردن از موسیقی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wheelchair, Detachable armrest and footrest, Painted frame, Nylon cushion.
[ترجمه گوگل]ویلچر، تکیه گاه و زیرپایی قابل جدا شدن، فریم رنگ شده، کوسن نایلونی
[ترجمه ترگمان]قابلیت جداشدن بالابر، قابلیت جداشدن بالابر و footrest، چارچوب نقاشی شده نایلون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The vitreous armrest stair of concise vogue, from deft and clean in oozy and contemporary succinct.
[ترجمه گوگل]پله تکیه گاه زجاجیه ای با سبک مختصر، از ماهرانه و تمیز در موجز و مختصر معاصر
[ترجمه ترگمان]پلکان vitreous armrest متداول، با مهارت و تمیز در oozy و succinct معاصر، متداول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دستهء صندلی (اسم)
armrest

انگلیسی به انگلیسی

• part of a chair which supports the sitter's arms
parts of a chair located on the sides and used to lean the arms while sitting

پیشنهاد کاربران

armrest ( n ) ( ɑrmrɛst ) =the part of some types of seats, especially in planes or cars, that supports your arm
armrest
دسته صندلی
armset box = جعبه جادستی
جعبه جادستی که با آن کنسول وسط هم میگویند، جعبه ای در کنار دست راننده میباشد که بعنوان دسته صندلی توسط او نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
armrest

بپرس