armpit

/ˈɑːrmˌpɪt//ˈɑːmpɪt/

معنی: زیر بغل، بغل
معانی دیگر: دسته ی صندلی، جادستی (برآمدگی درون درب اتومبیل که می توان آرنج را روی آن قرار داد)، چال زیر بغل، زیر بغل (پزشکی آن: axilla)، زیر بغل، بغل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the hollow formed beneath the arm where it joins the body.

جمله های نمونه

1.
گودی زیر بغل،زیر بغل

2. She was carrying her handbag under her armpit when I saw her.
[ترجمه گوگل]کیف دستی اش را زیر بغل گرفته بود که دیدمش
[ترجمه ترگمان]وقتی دیدمش کیف دستیش را زیر بغلش حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To my mind, a hairless armpit looks unnatural.
[ترجمه گوگل]به نظر من، زیر بغل بدون مو غیر طبیعی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]به نظر من، یه بغل بی موی غیر طبیعی به نظر میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dale says Butte is the armpit of Montana.
[ترجمه گوگل]دیل می گوید که بوت زیر بغل مونتانا است
[ترجمه ترگمان]دیل می گوید که بوت زیر بغل مونتانا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A cool hand gripped him under each armpit.
[ترجمه گوگل]دستی خنک او را زیر بغل گرفته بود
[ترجمه ترگمان]دست سرد او را زیر بغل گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I pulled the collective to my armpit and waited for the noise.
[ترجمه گوگل]دسته را به زیر بغلم کشیدم و منتظر سر و صدا شدم
[ترجمه ترگمان]گروهی را بغل کردم و منتظر شنیدن صدا شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By one armpit was a floppy black bow.
[ترجمه گوگل]یک زیر بغل یک کمان مشکی فلاپی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]در کنار یکی از زیر بغلش یک دماغه بلند و شل و شل و شل و شل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He cleans the dip-stick under his armpit and tells us the car has more faults than he could shake a stick at.
[ترجمه گوگل]او چوب شیروانی زیر بغلش را تمیز می کند و به ما می گوید که ماشین بیش از آن چیزی است که بتواند چوب را تکان دهد ایراد دارد
[ترجمه ترگمان]او دیپ را زیر بغل خود تمیز می کند و به ما می گوید که خودرو دارای معایب بیشتری نسبت به زمانی است که می تواند یک چوب گلف را تکان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dale says the city of Butte is the armpit of Montana.
[ترجمه گوگل]دیل می گوید شهر بوته زیر بغل مونتانا است
[ترجمه ترگمان]دیل می گوید که شهر بوت زیر بغل مونتانا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The General tucked the baton under his armpit and clapped his hands softly as the small orchestra walked through his study.
[ترجمه گوگل]ژنرال باتوم را زیر بغلش گذاشت و در حالی که ارکستر کوچک از اتاق کارش می گذشت، به آرامی دستانش را زد
[ترجمه ترگمان]ژنرال عصا را زیر بغل گرفته بود و همچنان که ارکستر کوچک در اتاق کارش راه می رفت دست ها را به نرمی به هم کوفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are some swellings in his armpit.
[ترجمه گوگل]در زیر بغلش مقداری ورم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یه سری تورم در زیر بغلش هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Please put this thermometer under your armpit and let me feel your pulse.
[ترجمه گوگل]لطفا این دماسنج را زیر بغل خود بگذارید و اجازه دهید نبض شما را احساس کنم
[ترجمه ترگمان]لطفا دماسنج رو زیر بغل بذار و بذار ضربان قلبت رو حس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Just put this thermometer under your armpit.
[ترجمه گوگل]فقط این دماسنج را زیر بغل خود قرار دهید
[ترجمه ترگمان]فقط این دماسنج رو بذار زیر بغلش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To the neck and the armpit lymph nodes found.
[ترجمه گوگل]به گردن و غدد لنفاوی زیر بغل پیدا شده است
[ترجمه ترگمان]به گردن و آغوش غدد لنفاوی پیدا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیر بغل (اسم)
armpit

بغل (اسم)
sheaf, armpit, bosom, oxter

انگلیسی به انگلیسی

• part of the body directly below where the arm attaches to the body (anatomy)
your armpit is the area under your arm where your arm joins your shoulder.
part of the body that is under the arm, shallow crater below the shoulder, depression under the shoulder

پیشنهاد کاربران

Undesirable place
مکان بد و بدرد نخور و تخمی
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : armpit ✅ تلفظ واژه: AHRM - pit ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: ( گودی ) زیر بغل ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : axill/o
underarm
شهر کثیف و عقب افتاده
[پزشکی] ( گودی ) زیر بغل
نام تعدادی از اعضای بدن به انگلیسی:
head = سر
neck = گردن
shoulder = شانه
arm = بازو
chest = قفسه سینه
armpit = زیر بغل
nipple = نوک سینه
elbow = آرنج
...
[مشاهده متن کامل]

forearm = ساعد
back = کمر
stomach = شکم، معده
navel / belly button / tummy button = ناف
waist = دور کمر
small of the/one's back = گودی کمر
hip = باسن، ناحیه کنار باسن
buttocks = باسن
❗️لطفا دو کلمه ی hip و buttocks را در گوگل سرچ کنید تا تفاوت بین این دو را با تصاویر بهتر متوجه شوید
leg = پا
groin = کشاله ران
thigh = ران
knee = زانو
shin = ساق پا
calf = نرمه ساق پا
heel = پاشنه پا
instep = روی پا
sole = کف پا
ankle = مچ پا، قوزک پا
arch of the foot = قوس پا، گودی کف پا

هر مکان و منطقه و شهر عقب افتاده و نامطلوب و ناخوشایند
( جا و محل ) سگدونی
جای بسیار بد و نامطبوع
زیربغل
مکان دوست نداشتنی
هرمکانِ ناخواسته ای
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس