armour

/ˈɑːrmər//ˈɑːmə/

معنی: جوشن، زره، زره پوش کردن، زرهی کردن
معانی دیگر: چال زیر بغل، زیر بغل (پزشکی آن: axilla)، (انگلیس و استرالیا و غیره) رجوع شود به: armor، سلاح

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a spelling of

جمله های نمونه

1. a suit of armour
یک دست زره (کامل)

2. We have less infantry and armour than the enemy.
[ترجمه گوگل]پیاده و زرهی کمتر از دشمن داریم
[ترجمه ترگمان]ما زره و سلاح کم تر از دشمن داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The police should be protected by body armour.
[ترجمه گوگل]پلیس باید با زره محافظت شود
[ترجمه ترگمان]پلیس باید توسط پوشش بدن محافظت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Police put on body armour before confronting the rioters.
[ترجمه گوگل]پلیس قبل از رویارویی با آشوبگران زره پوش به تن کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس قبل از مواجهه با آشوبگران زره بدن را بر تن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The police were issued with body armour for extra protection.
[ترجمه آ] اویک کت پوشیده
|
[ترجمه گوگل]پلیس برای محافظت بیشتر زره بدن صادر کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس با پوشش بدن برای حفاظت بیشتر صادر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cavalry wore a suit of light armour and carried a shield.
[ترجمه گوگل]سواره نظام زره سبک می پوشید و سپر حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]سواره نظام یک کت با زره روشن به تن کرده و سپر خود را حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A single chink in our armour at the negotiating table means we could lose out badly.
[ترجمه گوگل]یک تکه تکه در زره ما در میز مذاکره به این معنی است که می‌توانیم به شدت شکست بخوریم
[ترجمه ترگمان]یک شکاف در زره ما در میز مذاکره به این معنی است که ما می توانیم بد از دست بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The one chink in her armour is the lack of a sense of humour. She hates people laughing at her.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که در زره او وجود دارد، نداشتن حس شوخ طبعی است از اینکه مردم به او بخندند متنفر است
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که در زره او ایجاد می شود فقدان حس شوخ طبعی است اون متنفره از اینکه مردم بهش میخندن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She's still waiting for a knight in shining armour to come and rescue her.
[ترجمه گوگل]او هنوز منتظر یک شوالیه با زره درخشان است تا بیاید و او را نجات دهد
[ترجمه ترگمان]او هنوز منتظر یک شوالیه با زره درخشان است که برای نجات او بیاید و او را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Knights fought in armour.
[ترجمه A.Y] شوالیه های زره پوش جنگیدند.
|
[ترجمه گوگل]شوالیه ها با زره می جنگیدند
[ترجمه ترگمان] شوالیه ها با زره جنگیدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The armour is displayed in a long gallery.
[ترجمه گوگل]زره در یک گالری طولانی نمایش داده شده است
[ترجمه ترگمان]زره در نگارخانه بلندی به نمایش درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His body was encased in shining armour.
[ترجمه گوگل]بدن او در زره درخشان محصور شده بود
[ترجمه ترگمان]بدنش با زره درخشان پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These grenades are able to pierce the armour of tanks.
[ترجمه گوگل]این نارنجک ها قادرند زره تانک ها را سوراخ کنند
[ترجمه ترگمان]این نارنجک ها می توانند سلاح تانک را سوراخ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He wore a suit of heavy armour and carried a sword.
[ترجمه گوگل]او یک لباس زره سنگین به تن داشت و یک شمشیر به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]جامه ای سنگین بر تن داشت و شمشیری بر تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They spotted armour moving up the valley.
[ترجمه گوگل]آنها زره هایی را دیدند که به سمت بالا دره حرکت می کردند
[ترجمه ترگمان]ان ها سلاح را دیدند که از دره بالا می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جوشن (اسم)
armature, armor, mail, armour

زره (اسم)
armature, armor, mail, armour, corselet

زره پوش کردن (فعل)
armor, armour

زرهی کردن (فعل)
armor, armour

انگلیسی به انگلیسی

• body protection, mantelet (alternate spelling for armor)
armour is a group of armoured vehicles, especially tanks.
armour is also a hard covering that protects something from attack.
the metal clothing that soldiers used to wear for protection in battle is also referred to as armour.

پیشنهاد کاربران

حفاظ
محافظت کردن
armour ( مهندسی برق )
واژه مصوب: زره
تعریف: پوششی شامل نوار یا سیم های فلزی برای حفاظت از بافه ها/ کابل ها در برابر آسیب های مکانیکی
لباش شوالیه
املای دیگر armor، برای معانی بیشتر به آن مدخل رجوع کنید
اطراف چیزی را خط چین کشیدن

بپرس