armillary


حلقه دار، دایره دایره، متشکل از چند دایره یا حلقه، حلقه ای، دستبندی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or made up of circles, rings, or hoops.

پیشنهاد کاربران

Armillary comes from the Latin word armill ( a ) , “bracelet, hoop, ” which is typically worn on the arm. Armillary is most often used in the term armillary sphere, “an ancient instrument consisting of an arrangement of rings used to show the relative positions of the celestial equator, ecliptic, and other circles on the celestial sphere. ”
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه این لغت، کلمه ی لاتینیِ آرمیل یا آرمیلا است که به معنای حلقه یا دستبند ( چیزی شبیه النگو ) است که ( در قدیم ) بر روی بازو می بستند. این لغت معمولاً در ترکیب �کُره ی حلقوی یا گِرد� بکار می رود که وسیله ای باستانی است و دارای ترکیبی از حلقه هایی است که موقعیت نسبیِ خط استوای فلکی، دایرة البروج ( مربوط به خسوف و کسوف ) و اجرام کُرَوی دیگر را در صور فلکی نشان می دهد. اما این لغت اکنون به معانی زیر بکار می رود:
حلقوی؛ گرد؛ دایره وار؛ متشکل از چند حلقه
Example 1:👇
As I studied the antique armillary sundial, I marveled at the elegant combination of delicate rings that allowed for precise timekeeping.
همانطور که ساعت آفتابیِ حلقوی را بررسی می کردم، از ترکیب ظریف حلقه های موزون آن که امکان اندازه گیری دقیق زمان را فراهم می کرد شگفت زده شدم.
Example 2: 👇
The museum displayed a stunning armillary globe, its metal rings forming a three - dimensional representation of the celestial sphere.
موزه، یک کره ی حلقویِ خیره کننده را به نمایش گذاشت که حلقه های فلزی آن، نمونه ای از شکل سه بعدیِ کره ی فلکی بود.

armillary

بپرس