armful

/ˈɑːrmfʊl//ˈɑːmfʊl/

معنی: اغوش، یک بغل، یک بسته، بار اغوش، مقدار زیاد
معانی دیگر: به اندازه ی یک بغل، (با) دست های پر، pl یک بغل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: armfuls
• : تعریف: the quantity that can be carried by one arm or in the arms.

- We need two or three armfuls of wood to make the fire.
[ترجمه گوگل] برای درست کردن آتش به دو یا سه بغل چوب نیاز داریم
[ترجمه ترگمان] باید دو یا سه پشته هیزم برای درست کردن آتش لازم داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he left the library with an armful of books
با یک بغل کتاب کتابخانه را ترک کرد.

2. She struggled along with an armful of clothes.
[ترجمه گوگل]او با یک دست لباس مبارزه کرد
[ترجمه ترگمان]او با یک مشت لباس مبارزه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She brought in an armful of fresh flowers from the garden.
[ترجمه گوگل]او یک دسته گل تازه از باغ آورد
[ترجمه ترگمان]یک بغل گل تازه از باغ آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He hurried out with an armful of brochures.
[ترجمه گوگل]او با انبوهی از بروشورها به سرعت بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]او با یک بغل بروشور بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One woman bought a whole armful of clothes for a song.
[ترجمه گوگل]یک زن برای یک آهنگ یک دسته لباس خرید
[ترجمه ترگمان]یک زن یک مشت لباس برای یک آواز خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sweet Kip, she called him, presenting him an armful of irises and tulips.
[ترجمه گوگل]کیپ شیرین، او را صدا زد و دسته ای از زنبق و لاله را به او هدیه داد
[ترجمه ترگمان]به او زنگ زد و او را در آغوش گرفت و یک مشت زنبق و لاله را به او معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Marge trailed behind him with an armful of hastily gathered clothing.
[ترجمه گوگل]مارج با دسته‌ای از لباس‌هایی که عجولانه جمع شده بود، پشت سر او رفت
[ترجمه ترگمان]مارج در حالی که یک مشت لباس به سرعت جمع می کرد، پشت سرش او را دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One woman nabbed an armful of career clothes for a song.
[ترجمه گوگل]یک زن برای یک آهنگ یک دست لباس شغلی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]یک زن یک بغل لباس حرفه ای را برای یک آهنگ دستگیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He reckoned the armful of red roses would have cost the policeman his week's wages.
[ترجمه گوگل]او فکر می‌کرد که یک بغل گل رز قرمز به قیمت دستمزد یک هفته پلیس تمام می‌شد
[ترجمه ترگمان]او حساب کرد که یک بغل رزه ای سرخ به قیمت دست مزد یک هفته به دوش پلیس خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Julius returned several minutes later, with an armful of blankets.
[ترجمه گوگل]ژولیوس چند دقیقه بعد با یک بغل پتو برگشت
[ترجمه ترگمان]جولیوس چند دقیقه بعد با یک بغل پتو بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I come back with an armful of dead birch to find Tony digging films out of a snowdrift near the tent.
[ترجمه گوگل]من با یک بغل توس مرده برمی گردم تا تونی را پیدا کنم که در حال کندن فیلم از برف نزدیک چادر است
[ترجمه ترگمان]من با یک بغل از غان مرده برمی گردم تا فیلم تونی را پیدا کنم که از یک توده برف نزدیک چادر بیرون آمده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I bent down, gathered an armful of flowers and inhaled their aroma.
[ترجمه گوگل]خم شدم، یک بغل گل جمع کردم و عطرشان را استشمام کردم
[ترجمه ترگمان]خم شدم، یک بغل گل جمع کردم و عطر آن ها را استشمام کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He carried with him an armful of revolutionary literature.
[ترجمه گوگل]او مشتی از ادبیات انقلابی را با خود به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]او به همراه او یک بغل ادبیات انقلابی به همراه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He carried an armful of references back to his desk.
[ترجمه گوگل]او مشتی از ارجاعات را به پشت میزش برد
[ترجمه ترگمان]یک بغل ارجاعات برداشت و به میزش برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She brought an armful of fresh flowers from the garden.
[ترجمه گوگل]او یک دسته گل تازه از باغ آورد
[ترجمه ترگمان]او یک بغل گل تازه از باغ آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اغوش (اسم)
embrace, fagot, armful, arms

یک بغل (اسم)
armful

یک بسته (اسم)
armful, pack, bagful, sheaf

بار اغوش (اسم)
armful

مقدار زیاد (اسم)
store, pile, lump, armful, scads, potful, most, slump, jillion

انگلیسی به انگلیسی

• amount a person can hold in an arm or in two arms
an armful of something is the amount that you can carry in one or both of your arms.

پیشنهاد کاربران

یک بغل. بغل
مثال:
she scooped up armfuls of clothes
او چندین بغل لباس برداشت.
اندازه ای که یک نفر در دوست می تواند نگه دارد

بپرس