armaments


معنی: ساز و برگ

جمله های نمونه

1. armaments industries
صنایع نظامی (تسلیحاتی)،تخشایی

2. nazi germany's minister of armaments
وزیر تسلیحات آلمان نازی

3. if all the sums for armaments were used to build libraries . . .
اگر همه ی وجوه مختص تسلیحات برای ساختن کتابخانه به کار می رفت . . .

4. to retool a factory for armaments production
کارخانه ای را برای تولید اسلحه ابزارورزی کردن

5. they made out a case for a reduction in atomic armaments
آنان در جانبداری از کاهش تسلیحات اتمی استدلال کردند.

مترادف ها

ساز و برگ (اسم)
equipment, outfit, ordnance, armaments, materiel

انگلیسی به انگلیسی

• weapons; military power; process of equipping for war

پیشنهاد کاربران

بپرس