aristocracy

/ˌerəˈstɑːkrəsi//ˌærɪˈstɒkrəsi/

معنی: حکومت اشرافی، طبقهء اشراف
معانی دیگر: نخبگان، بهسالاران، بهزادان، زبدگان، (در اصل) بهسالاری (حکومت خوب ترین افراد)، بهزاد سالاری، اشراف سالاری (حکومت اقلیت اشرافی که ثروت و مقام موروثی دارند)، کشوری که اشراف بر آن حاکم اند، کشور بهزاد سالاری، طبقه ی اشراف، نجیب زادگان، اعیان، نجبا، روح یا کیفیت اشرافی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: aristocracies
(1) تعریف: a high-ranking social class, having special privileges and influence and usu. determined by heredity.
مترادف: nobility, patricians
متضاد: working class
مشابه: elite, gentry, oligarchy, peerage, upper class, upper crust

- She was born into the aristocracy and was expected to marry someone of her own class.
[ترجمه گوگل] او در طبقه اشراف به دنیا آمد و انتظار می رفت با فردی از طبقه خودش ازدواج کند
[ترجمه ترگمان] او در میان اشراف به دنیا آمد و انتظار می رفت با کسی از طبقه خودش ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: government by such a class.
مترادف: oligarchy
مشابه: elitism, monarchy

(3) تعریف: a governing body made up of the finest and most able people.
مشابه: establishment, government, society

(4) تعریف: government by such a group.
مشابه: elitism, meritocracy

(5) تعریف: any group or category thought to be superior.
مترادف: elite
مشابه: best, peerage, upper class, upper crust

جمله های نمونه

1. the aristocracy of scientists
زبده سالاری دانشمندان

2. landed aristocracy
طبقه ی اشراف زمین دار

3. He married into the French aristocracy.
[ترجمه گوگل]او با اشراف فرانسوی ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]او با اشراف فرانسوی ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was popular with the aristocracy but failed to win the support of the masses.
[ترجمه گوگل]او در میان اشراف محبوب بود اما نتوانست حمایت توده ها را جلب کند
[ترجمه ترگمان]او با اشراف مشهور بود، ولی نتوانست حمایت توده های مردم را جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With nothing to do all day the aristocracy had grown effete and lazy.
[ترجمه گوگل]اشراف بدون هیچ کاری در تمام روز تنبل و تنبل شده بودند
[ترجمه ترگمان]در تمام طول روز، آریستوکراسی effete و تنبل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The personal loyalties of the aristocracy were torn.
[ترجمه گوگل]وفاداری شخصی اشراف پاره شد
[ترجمه ترگمان]وفاداری شخصی اشراف از هم گسسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A millionaires' row for the aristocracy, film stars and the kings of international business empires.
[ترجمه گوگل]جدال میلیونرها برای اشراف، ستارگان سینما و پادشاهان امپراتوری های تجاری بین المللی
[ترجمه ترگمان]یک ردیف میلیونرها برای اشراف، ستاره های فیلم و پادشاهان امپراطوری تجاری بین المللی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her people belonged to the old aristocracy of New York.
[ترجمه گوگل]مردم او متعلق به اشراف قدیمی نیویورک بودند
[ترجمه ترگمان]مردم او به اشراف قدیم نیویورک تعلق داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He cultivated members of the aristocracy and sprinkled them among his company boards to impress potential investors.
[ترجمه گوگل]او اعضای اشراف را پرورش داد و آنها را در میان هیئت مدیره شرکت خود پاشید تا سرمایه گذاران بالقوه را تحت تأثیر قرار دهد
[ترجمه ترگمان]او اعضای طبقه اشراف را پرورش داد و آن ها را در میان هیات های شرکت تقسیم کرد تا سرمایه گذاران بالقوه را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The badge confers, if not the touch of aristocracy it used to bring, at least a sense of class.
[ترجمه گوگل]این نشان، اگر نگوییم حس اشرافیت را که قبلاً به همراه داشت، حداقل یک حس کلاسی را القا می کند
[ترجمه ترگمان]نشان می دهد که این نشان از طبقه اشراف است، و این نشان می دهد که به طبقه اشراف تعلق ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Parliament remained dominated by the aristocracy and by the landed gentry.
[ترجمه گوگل]پارلمان تحت سلطه اشراف و اعیان زمین دار باقی ماند
[ترجمه ترگمان]پارلمنت بر اشرافیت و نجبای پیاده تسلط داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We just have to hope your aristocracy don't read the Daily Express.
[ترجمه گوگل]فقط باید امیدوار باشیم که اشراف شما دیلی اکسپرس را نخوانند
[ترجمه ترگمان]ما فقط باید امیدوار باشیم که اشراف شما دیلی اکسپرس را بخوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Members of the high aristocracy took turns to rule Normandy, with mixed success.
[ترجمه گوگل]اعضای اشراف بالا به نوبت حکومت نرماندی را با موفقیتی متفاوت به دست گرفتند
[ترجمه ترگمان]اعضای طبقه اشراف با کامیابی آمیخته به پیروزی نوبت به حکومت نورماندی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her latest novel paints a very vivid portrait of the aristocracy in the 1920s.
[ترجمه گوگل]آخرین رمان او پرتره بسیار واضحی از اشراف در دهه 1920 ترسیم می کند
[ترجمه ترگمان]آخرین رمان او تصویر بسیار زنده ای از طبقه اشراف در دهه ۱۹۲۰ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He dresses conservatively-black shoes and all-the only hint at aristocracy being a tiny monogram on the shirt pocket.
[ترجمه گوگل]او کفش‌های مشکی محافظه‌کارانه می‌پوشد و تنها اشاره به اشرافیت، تک‌نگاری کوچک روی جیب پیراهن است
[ترجمه ترگمان]او با لباسی محافظه کارانه لباس می پوشد و همه اینها - تنها نشانه ای که در طبقه اشراف دارد monogram کوچکی در جیب پیراهن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حکومت اشرافی (اسم)
aristocracy

طبقهء اشراف (اسم)
aristocracy

انگلیسی به انگلیسی

• noble class, privileged class
the aristocracy is a class of people in some countries who have a high social rank and special titles.

پیشنهاد کاربران

حکومت اشرافی ، طبقه اشراف
اشراف سالاری
اشراف زاده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : aristocracy / aristocrat
✅️ صفت ( adjective ) : aristocratic
✅️ قید ( adverb ) : _
According to the Cambridge Dictionary, aristocracy refers to a class of people who hold high social rank. It is also used to describe a government ruled by or consisting of people of a high social class. The term is derived from the Greek word aristokratia, which means “rule of the best”.
...
[مشاهده متن کامل]

طبق فرهنگ لغت کمبریج، aristocracy به طبقه ای از مردم اطلاق می شود که دارای رتبه های اجتماعی بالایی هستند. همچنین برای توصیف دولتی که توسط افراد یک طبقه اجتماعی بالا اداره می شود یا از آن تشکیل شده است استفاده می شود. این اصطلاح از کلمه یونانی aristokratia گرفته شده است که به معنای "حکومت بهترین ها" است.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/aristocracy• https://en.wikipedia.org/wiki/Aristocracy
۱ . طبقه ی اشراف
۲ . حکومت اشرافی، حکومت اشراف، کشوری که اشراف بر آن حاکم اند، اشراف سالاری
اشرافیت
اشراف زاده‎ها
طبقه اغنیا ، از ما بهتران ، آقا زادگان، سلطه اشراف ،

بپرس