1. the aristocracy of scientists
زبده سالاری دانشمندان
2. landed aristocracy
طبقه ی اشراف زمین دار
3. He married into the French aristocracy.
[ترجمه گوگل]او با اشراف فرانسوی ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]او با اشراف فرانسوی ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was popular with the aristocracy but failed to win the support of the masses.
[ترجمه گوگل]او در میان اشراف محبوب بود اما نتوانست حمایت توده ها را جلب کند
[ترجمه ترگمان]او با اشراف مشهور بود، ولی نتوانست حمایت توده های مردم را جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. With nothing to do all day the aristocracy had grown effete and lazy.
[ترجمه گوگل]اشراف بدون هیچ کاری در تمام روز تنبل و تنبل شده بودند
[ترجمه ترگمان]در تمام طول روز، آریستوکراسی effete و تنبل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The personal loyalties of the aristocracy were torn.
[ترجمه گوگل]وفاداری شخصی اشراف پاره شد
[ترجمه ترگمان]وفاداری شخصی اشراف از هم گسسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A millionaires' row for the aristocracy, film stars and the kings of international business empires.
[ترجمه گوگل]جدال میلیونرها برای اشراف، ستارگان سینما و پادشاهان امپراتوری های تجاری بین المللی
[ترجمه ترگمان]یک ردیف میلیونرها برای اشراف، ستاره های فیلم و پادشاهان امپراطوری تجاری بین المللی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Her people belonged to the old aristocracy of New York.
[ترجمه گوگل]مردم او متعلق به اشراف قدیمی نیویورک بودند
[ترجمه ترگمان]مردم او به اشراف قدیم نیویورک تعلق داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He cultivated members of the aristocracy and sprinkled them among his company boards to impress potential investors.
[ترجمه گوگل]او اعضای اشراف را پرورش داد و آنها را در میان هیئت مدیره شرکت خود پاشید تا سرمایه گذاران بالقوه را تحت تأثیر قرار دهد
[ترجمه ترگمان]او اعضای طبقه اشراف را پرورش داد و آن ها را در میان هیات های شرکت تقسیم کرد تا سرمایه گذاران بالقوه را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The badge confers, if not the touch of aristocracy it used to bring, at least a sense of class.
[ترجمه گوگل]این نشان، اگر نگوییم حس اشرافیت را که قبلاً به همراه داشت، حداقل یک حس کلاسی را القا می کند
[ترجمه ترگمان]نشان می دهد که این نشان از طبقه اشراف است، و این نشان می دهد که به طبقه اشراف تعلق ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Parliament remained dominated by the aristocracy and by the landed gentry.
[ترجمه گوگل]پارلمان تحت سلطه اشراف و اعیان زمین دار باقی ماند
[ترجمه ترگمان]پارلمنت بر اشرافیت و نجبای پیاده تسلط داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We just have to hope your aristocracy don't read the Daily Express.
[ترجمه گوگل]فقط باید امیدوار باشیم که اشراف شما دیلی اکسپرس را نخوانند
[ترجمه ترگمان]ما فقط باید امیدوار باشیم که اشراف شما دیلی اکسپرس را بخوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Members of the high aristocracy took turns to rule Normandy, with mixed success.
[ترجمه گوگل]اعضای اشراف بالا به نوبت حکومت نرماندی را با موفقیتی متفاوت به دست گرفتند
[ترجمه ترگمان]اعضای طبقه اشراف با کامیابی آمیخته به پیروزی نوبت به حکومت نورماندی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Her latest novel paints a very vivid portrait of the aristocracy in the 1920s.
[ترجمه گوگل]آخرین رمان او پرتره بسیار واضحی از اشراف در دهه 1920 ترسیم می کند
[ترجمه ترگمان]آخرین رمان او تصویر بسیار زنده ای از طبقه اشراف در دهه ۱۹۲۰ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He dresses conservatively-black shoes and all-the only hint at aristocracy being a tiny monogram on the shirt pocket.
[ترجمه گوگل]او کفشهای مشکی محافظهکارانه میپوشد و تنها اشاره به اشرافیت، تکنگاری کوچک روی جیب پیراهن است
[ترجمه ترگمان]او با لباسی محافظه کارانه لباس می پوشد و همه اینها - تنها نشانه ای که در طبقه اشراف دارد monogram کوچکی در جیب پیراهن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید