• : تعریف: given to argument, debate, or violent clashes of opinion, often without cause; contentious. • مترادف: contentious, controversial, litigious, quarrelsome • مشابه: cantankerous, combative, contradictory, obstinate
- They were an argumentative couple, but they always seemed to work things out in the end.
[ترجمه سونيا] انها یک زن و شوهر منطقی بودند، اما به نظر میرسید همیشه کارهارادر پایان انجام میدادند.
|
[ترجمه گوگل] آنها زوجی مشاجرهای بودند، اما به نظر میرسید که همیشه در نهایت همه چیز را حل میکنند [ترجمه ترگمان] آن ها یک زوج منطقی بودند، اما همیشه به نظر می رسید که در آخر کار کار می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. she is irritable and argumentative
او بد خلق و جدلی است.
2. You're in an argumentative mood today!
[ترجمه سیس] امروز بداخلاقی!
|
[ترجمه گوگل]امروز در حالت بحث و جدل هستید! [ترجمه ترگمان]امروز حوصله بحث و جدل داری! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Everyone in the family was argumentative.
[ترجمه گوگل]همه اعضای خانواده بحث و جدل بودند [ترجمه ترگمان]همه افراد خانواده جر و بحث می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He quickly becomes argumentative after a few drinks.
[ترجمه گوگل]او پس از چند نوشیدنی به سرعت مشاجره می شود [ترجمه ترگمان]او به سرعت بعد از چند نوشیدنی جر و بحث می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His argumentative gifts as a popular orator attracted crowds willing to pay a penny or two to hear him.
[ترجمه گوگل]هدایای استدلالی او به عنوان یک سخنور محبوب، جمعیتی را جذب می کرد که حاضر بودند یکی دو پنی برای شنیدن او بپردازند [ترجمه ترگمان]استعداد مباحثه او به عنوان یک سخنران معروف، مردمی را جذب می کرد که مایل به پرداخت یک یا دو پول سیاه به او بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Quarrels of the argumentative type increased with age.
[ترجمه گوگل]نزاع از نوع استدلالی با افزایش سن بیشتر شد [ترجمه ترگمان]Quarrels این نوع استدلالی با گذشت زمان افزایش یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Don't be so argumentative.
[ترجمه گوگل]اینقدر بحث و جدل نباش [ترجمه ترگمان]این قدر بحث و بحث نکن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He, however, is becoming increasingly petulant and argumentative, playing scrum-half like a thwarted 15-year-old on the netball court.
[ترجمه گوگل]با این حال، او به طور فزایندهای بداخلاق و بحثبرانگیز میشود و مانند یک نوجوان 15 ساله خنثیشده در زمین نتبال بازی میکند [ترجمه ترگمان]با این حال، او به طور فزاینده ای کج خلق و جدل آمیز می شود و مثل یک مهاجم ۱۵ ساله مهاجم در دادگاه netball بازی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A rhetorical approach would point directly at the argumentative nature of racist discourse.
[ترجمه گوگل]یک رویکرد بلاغی مستقیماً به ماهیت استدلالی گفتمان نژادپرستانه اشاره می کند [ترجمه ترگمان]یک رویکرد بدیع به طور مستقیم به ماهیت استدلالی گفتمان نژادپرستانه اشاره می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. These elements are mainly distributed in the argumentative or lyric writings, while the narrative writings are completely made up of unparallel sentences.
[ترجمه گوگل]این عناصر عمدتاً در نوشتههای استدلالی یا غزلی توزیع میشوند، در حالی که نوشتههای روایی کاملاً از جملات بینظیر تشکیل شدهاند [ترجمه ترگمان]این عناصر عمدتا در نوشته های argumentative یا lyric توزیع شده اند، در حالی که نوشته های روایی به طور کامل از جملات unparallel ساخته شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Argumentative and Wang Yingxia time in more readers than they read Yu.
[ترجمه گوگل]استدلالی و زمان وانگ Yingxia در خوانندگان بیشتر از آنها یو [ترجمه ترگمان]Argumentative و وانگ Yingxia در خوانندگان بیشتری نسبت به خواندن یو [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Without sounding accusatory or argumentative, let your employer know about the successes you’ve had since you’ve been at your current position.
[ترجمه گوگل]بدون اینکه به نظر اتهامی یا بحث برانگیز به نظر بیایید، به کارفرمای خود در مورد موفقیت هایی که از زمانی که در موقعیت فعلی خود بوده اید آگاه کنید [ترجمه ترگمان]بدون در نظر گرفتن اتهامی و یا مشاجره، اجازه دهید کارفرما درباره موفقیت هایی که از زمانی که در موقعیت فعلی خود بوده اید، بداند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She's quite opinionated and very argumentative.
[ترجمه گوگل]او کاملا متفکر و بسیار بحث برانگیز است [ترجمه ترگمان]کاملا opinionated است و خیلی هم منطقی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید