argumentation

/ˌɑːrɡjəmenˈteɪʃn̩//ˌɑːɡjumənˈteɪʃn̩/

معنی: بحی، استدلال، مناظره، چون و چرا
معانی دیگر: اقامه ی حجت، روش استدلال، برهان آوری، بحک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the process of developing an elaborate argument based on logic.

(2) تعریف: a discussion of an arguable or debatable issue.
مشابه: argument

جمله های نمونه

1. logical argumentation
استدلال منطقی

2. Darwin's vera causa argumentation shows that natural selection is not tautologous for one reason, ultimately.
[ترجمه گوگل]استدلال vera causa داروین نشان می دهد که انتخاب طبیعی در نهایت به یک دلیل توتولوژیک نیست
[ترجمه ترگمان]استدلال causa ورا s نشان می دهد که انتخاب طبیعی یک دلیل برای یک دلیل نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Because of the stress on argumentation, the rhetorical approach warns against assuming the internal consistency of social consciousness or social representations.
[ترجمه گوگل]به دلیل تأکید بر استدلال، رویکرد بلاغی نسبت به فرض سازگاری درونی آگاهی اجتماعی یا بازنمایی های اجتماعی هشدار می دهد
[ترجمه ترگمان]به دلیل استرس در استدلال، رویکرد بدیع در برابر فرض ثبات داخلی آگاهی اجتماعی یا نمایش اجتماعی هشدار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Just as unceasingly are the sounds of argumentation and negation to be heard.
[ترجمه گوگل]همان‌طور که بی‌وقفه صداهای استدلال و نفی شنیده می‌شود
[ترجمه ترگمان]درست مانند همیشه صدا و انکار و انکار به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Both interpretation and argumentation contribute to the formalisation of the knowledge of law with the character of practical reason.
[ترجمه گوگل]هر دو تفسیر و استدلال به رسمیت بخشیدن به دانش حقوق با ویژگی عقل عملی کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]هر دو تفسیر و استدلال به رسمیت شناختن دانش قانون با ویژگی عقل عملی کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After the argumentation of jurisprudence authority of the doctrine of privity of contract, the text gives the wide coverage to probes into the exception to privity of contract.
[ترجمه گوگل]پس از استدلال مرجع فقهی آموزه محرمیت قرارداد، متن به بررسی های گسترده در مورد استثنای محرمیت قرارداد می پردازد
[ترجمه ترگمان]پس از استدلال مرجعیت معنوی دکترین of قرارداد، این متن پوشش گسترده ای را برای تحقیق به استثنای to قرارداد فراهم می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With logical argumentation and convincing examples, the author proves that culture and idioms are both translatable.
[ترجمه گوگل]نویسنده با استدلال های منطقی و مثال های قانع کننده ثابت می کند که فرهنگ و اصطلاحات هر دو قابل ترجمه هستند
[ترجمه ترگمان]با استدلال منطقی و نمونه های متقاعد کننده، مولف ثابت می کند که فرهنگ و اصطلاحات هر دو translatable هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Furthermore, this argumentation has no interest to draw some conclusion but has a belief to bring its untruth and self-contradiction to light.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این برهان علاقه ای به نتیجه گیری ندارد، بلکه اعتقاد دارد که نادرستی و تناقض خود را آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این استدلال هیچ علاقه ای به نتیجه گیری از این موضوع ندارد، اما باور دارد که آن دروغ و self خود را به روشنی بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. BOB and argumentation later: " You bestow favor on your wife too. "
[ترجمه گوگل]باب و بحث بعداً: "تو به همسرت هم لطف می کنی "
[ترجمه ترگمان]BOB و استدلال بعدها: \" شما هم به همسر خود لطف کردید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pass through extensive experiment and science's analysis and argumentation. "
[ترجمه گوگل]از آزمایش و تحلیل و استدلال علمی گسترده عبور کنید "
[ترجمه ترگمان]از طریق تجربیات گسترده و تحلیل و استدلال علمی، گذر کنید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The famed Socratic method of argumentation is basically all that remains of the older pre-Socratic culture of struggle and combat.
[ترجمه گوگل]روش مشهور استدلال سقراطی اساساً تمام آنچه از فرهنگ قدیمی مبارزه و مبارزه پیشاسقراطی باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]روش سقراطی مشهور استدلال، اساسا همه چیزی است که از فرهنگ پیش از سقراط مبارزه و مبارزه باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Presales support, demand analysis, system design, program plan, argumentation and task investigation and etc.
[ترجمه گوگل]پشتیبانی پیش فروش، تجزیه و تحلیل تقاضا، طراحی سیستم، طرح برنامه، استدلال و بررسی وظایف و غیره
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی Presales، تحلیل تقاضا، طراحی سیستم، برنامه برنامه، استدلال و تحقیقات و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The undertaking department should conduct an expert argumentation on the lawfulness of the major administrative decision-making plan.
[ترجمه گوگل]دپارتمان متعهد باید یک استدلال کارشناسی در مورد قانونی بودن طرح تصمیم گیری اداری عمده انجام دهد
[ترجمه ترگمان]این اداره باید یک استدلال تخصصی در مورد قانونی بودن طرح اصلی تصمیم گیری اجرایی انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Water resources argumentation is basic work for the water permIt'system.
[ترجمه گوگل]استدلال منابع آب کار اساسی برای سیستم مجوز آب است
[ترجمه ترگمان]استدلال منابع آب، کار اساسی برای سیستم آبرسانی آب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Argumentation is the process of arguing in an organized or logical way.
[ترجمه گوگل]استدلال فرآیندی است که به روشی سازمان یافته یا منطقی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]argumentation فرآیند استدلال در یک روش سازمان یافته یا منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بهی (اسم)
quarrel, brabble, debate, altercation, discussion, argument, argumentation, controversy, jangle, contestation, polemics

استدلال (اسم)
thought, argument, argumentation, reasoning, logic, ratiocination

مناظره (اسم)
dispute, debate, discussion, argument, argumentation, disputation, contestation

چون و چرا (اسم)
dispute, argumentation

تخصصی

[ریاضیات] استدلال، مباحثه، مناظره، بحث، مناظرات، اقامه ی حجت

انگلیسی به انگلیسی

• reasoning

پیشنهاد کاربران

Argumentation refers to the process of presenting arguments or reasoning in a debate or discussion. It involves providing evidence, counterarguments, and logical reasoning to support a position.
فرآیند ارائه برهان یا استدلال در یک مناظره یا بحث.
...
[مشاهده متن کامل]

این شامل ارائه شواهد، استدلال های متقابل و دلیل آوری منطقی برای حمایت از یک موضع است.
مثال؛
The strength of his argument lies in his skillful argumentation.
In a political debate, candidates engage in argumentation to convince voters.
A person might engage in argumentation to defend their opinion in a heated discussion.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : argue
✅️ اسم ( noun ) : argument / argumentation
✅️ صفت ( adjective ) : arguable / argumentative
✅️ قید ( adverb ) : arguably / argumentatively
احتجاج
برهان آوری
استدلال ورزی
استدلال آوری

بپرس